جایی برای مرور زندگی

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

چه چیزی از کتاب یاد نمی‌گیریم؟

امروز داشتم به موضوعی فکر می‌کردم که پنج شش ماه پیش برای فهمیدنش تلاش کرده‌ام. اینکه دنیا چگونه است و من کیستم. و تمام این مدت چه اگر آگاهانه در ذهنم این سوال را می‌پرسیدم و سعی در پیدا کردن جواب بر اساس وضع همان لحظه بودم یا اینکه به آن فکر نمی‌کردم، در پس ذهنم همواره در پی پاسخ این سوال بوده ام.
من مقدار زیادی از همین اندک ثبات فکری ام را مدیون کتاب هستم و نزدیکترین دوستم که معرفی اش کرده بودم. اما راستش جدیدا موضوعی ذره ذره داره بهم نزدیک تر می‌شه و آروم آروم دارم چشمم رو باز می‌کنه.
من یاد گرفته‌ام که وقتی کتاب می‌خونم مهم خود کتاب نیست، مهم فرد نویسنده و اندیشه‌ی درون اونه. مهم حرفهای اونه. بخاطر همین اصولا وقتی از کسی می‌شونم که می‌گه کتاب بخون حسی نسبت به حرفش پیدا نمی‌کنم. مثل این می‌مونه که به کسی بگی زندگی بکن. همین. واقعا مسخره نیست؟ مهم کاریه که ما تو زندگی می‌کنیم. مهم چیزیه که براش قدمی برمی‌داریم. مهم سمت و مسیره ما تو زندگیه که معنای مارو مشخص می‌کنه. و برای من، یاد گرفتم که کتاب هم همینطور باشه. بیشتر از خود کتاب برای من نویسنده و حرف درون کتاب مهمه. موضوع کتاب مهمه.
اما حرفی که می‌خوام بزنم، چیزی که بنظرم آروم آروم دارم بهش پی می‌برم، اینه که ...
با وجود علاقه و احترامی که برای کتاب قائلم دارم می‌فهمم که برای فهمیدن زندگی نباید توی کتاب گشت. شاید این من بودم که توی کتاب دنبال همه چیز می‌گشتم. دارم می‌فهمم که برای یادگرفتن زندگی باید در دنیای واقعی دنبالش گشت. برای یاد گرفتن مهارتی نباید داخل کتاب دنبالش بگردیم.
البته که بنظرم برای اینکه به جهان بینی مون شکل بدیم، کتاب بی مثال ترین ابزار برای این‌کاره.
خوبیه پیوسته یاد گرفتن اینه که یعد از مدتی تنها استراتژی ثابتی که درونت ایجاد میشه تغییره. به تغییر مدام به قدری خو می‌گیریم که دیگه اذیتمون نمی‌کنه. با هر تغییر احساس رشد می‌کنیم. حتی اگر مسیر اشتباهی رو بریم... اگر دریچه یادگیری رو برای خودمون نبندیم یک روزی راه درست رو پیدا می‌کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

روش دکتر هلاکویی برای خواندن و فهمیدن بهتر یک کتاب

این روش را از دکتر هلاکویی وقتی داشتم فایل سمینارشون با عنوان «اگر جوان بودم» را گوش می‌دادم یاد گرفتم و در اولین قدم روی کتابی که در حال خوندنش بودم یعنی انسان در جستجوی معنی نوشته دکتر فرانکل پیاده کردم. الان بنظرم نسبت به کتابهای قبلی که خوندم مطالب کتاب بهتر یادم هست و کمی بهتر می‌تونم راجع به موضوعاتش حرف بزنم. اما روش به چه صورت هست.

برای اینکار به یک دفتر و یک قلم نیاز داریم.

هنگام خوندن کتاب به جملاتی میرسیم که در واقع بخشی از اسکلت کتاب و مفاهیم مهمی موضوعی که نویسنده داره راجع بهش حرف می‌زنه هستند. مهمترین نکات کتاب هستند. ما باید در هنگام خوندن کتاب این جملات کتاب رو پیدا کنیم و زیرشون خط بکشیم.

بعد از این که کتاب تموم شد حالا به سراغ دفتر می‌ریم و اون نکاتی رو که زیرش خط کشیده بودیم رو روی اون می‌نویسیم.

حالا هر وقت که بخوایم مطالب کتاب رو بیاد بیاریم سراغ این دفتر میریم و در چند دقیقه با خوندن اون نوشته ها که اسکلتی از مفاهیم کتاب هستند دوباره کتاب رو مرور می‌کنیم.

اگر بخوام به صورت مرحله‌ای و خلاصه بگم:

1- یافتن مفاهیم مهم و کلیدی و خط کشیدن زیرشون

2- رونویسی از مطالبی که زیرش خط کسیدیم

3- مرور در یک زمان دیگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

آقای ویکتور فرانکل و دو دیدگاه در قبال روزهای رفته‌ی عمر

روزهای رفته زندگی
آقای ویکتور فرانکل را بخاطر ابداع تکنیکی در روانشناسی به نام معنادرمانی می‌شناسیم. دکتر فرانکل در زمان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های کار اجباری برای مدت سه سال و در سه یا چهار اردوگاه مختلف زندانی بود. پس از آزادی در مدت 9 روز اثر معروفشان یعنی انسان در جستجوی معنا را می‌نویسند. اقای فرانکل می‌گویند ما نیاز داریم تا معنای زندگی خودمان را پیدا کنیم. و یک جمله معروف هم دارند که میگویند ما نباید از زندگی بپرسیم که چه چیزی برای ما دارد بلکه این ما هستیم که به پرسش زندگی پاسخ دهیم که چه کاری می‌توانیم برای آن انجام دهیم.
این کتاب رو چند روز پیش تموم کردم و امروز با روش دکتر هلاکویی برای خواندن و فهمیدن بهتر یک کتاب کار مرور نکات این کتاب را به اتمام رسوندم.
در قسمتی از کتاب انسان در جستجوی معنا دکتر فرانکل از نقش مسئولیت و مسئولیت پذیری در معنادرمانی می‌گوید و در نتیجه ی آن دو دیدگاه و نقطه نظر که افراد نسبت به روزهای رفته زندگی می‌توانند داشته باشند را با مثالی توضیح می‌دهد. شما را دعوت می‌کنم به خواندن این قسمت از کتاب:
معنادرمانی، به گذران بودن زندگی انسان با بدبینی نگاه نمی‌کند، بلکه سعی می‌کند با عمل گرایی به آن بنگرد. برای بیان سنوبلیک و نمادین این دیدگاه باید بگوییم: انسان بدبین کسی است که با ترس و نگرانی به تقویم دیواریش نگاه می‌کند. تقویمی که هر روز برگی از آن کنده می‌شود و هر روز که می‌گذرد، برگهایش تحلیل می‌رود در مقابل، شخصی که با مشکلاتش به صورت فعالانه مبارزه می‌کند کسی است که هرروز برگهای تقویمش را می‌کند و پس از آن که نکاتی را پشت هر برگی یادداشت می‌کند،آن را منظم و مرتب روی هم جمع می‌کند. چنین شخصی می‌تواند با غرور و خوشحالی به گذشته برگردد و غنای روز های گذشته اش را روی این برگها مشاهده کند و به زندگی ای که لحظه به لحظه آن را زیسته بنگرد. چه اهمیتی دارد که ببیند پیر شده است؟ ایا دلیلی دارد که به جوان هایی که در اطراف خود می‌بیند غبطه بخورد؟ یا اینکه با حالتی نوستالژیک در مورد جوانی از دست رفته اش صحبت کند؟ چه دلیلی دارد که به یک جوان حسادت کند؟ به خاطر امکاناتی که آن جوان در اختیار دارد؟ آینده ای که در انتظارش است؟
او با خود می‌اندیشد: نه، ممنون، من به جای این امکانات، واقعیاتی را در گذشته خود پنهان دارم. نه تنها واقعیتی در مورد کارهایی که انجام داده ام و عاشقی هایی که کرده ام بلکه واقعیاتی در مورد رنج‌هایی که شجاعانه با آنها روبه‌رو شده‌ام.  این رنج‌ها، بخشی از دارایی هایی است که من بیش از هر چیزی به آنها می‌بالم، چرا که رنج هایم دستاوردهایی هستند که آسیب رسان و حسادت برانگیز نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

یک تشکر شخصی از دکتر مهدی اسماعیلی و نشر دیباگران تهران

اگر کسی با مسائل و مشکلات مسیر تحقیق برای پایان نامه آشنا باشه می‌دونه که پیدا کردن یک منبع مناسب گاهی چقدر میتواند سخت باشد. منظور از مناسب منبعی است که همه جانبه و جامع، علمی، مسلط به موضوع باشد و از اطلاعات زائد و پرت دور باشد. این منبع ارزشمند میتونه به ما یک شمای کلی از یک حوزه بهمون بده.
موضوع کلی پایان نامه ام در مورد تحلیل داده‌کاوی بر روی داده های یک سازمان است. تا بحال حدود 160 مقاله و پایان نامه و کتاب در این باره جمع آوری کردم. بعضی هارو خوندم و بعضی هارو هنوز نه. به حدی مسائل اساسی و پایه این حوزه پراکنده و سلیقه ای هست که من تا مدتها گیج بودم و فکر میکردم که کدوم درسته و هرکدوم چی میگه.
اما کتابی که امروز نشستم و خوندمش خیلی از گره های ذهنیم رو باز کرد. به دور از اون پراکندگی ها مطالب به صورت خوبی ساختاریافته بود و به زبانی ساده و همه فهم مطالبی که فهمیدنش به صورت عادی سخته رو توضیح داده بود.
این مطلب رو فقط به یک دلیل و اون هم برای تشکر از دکتر مهدی اسماععیلی و نشر دیباگران تهران مینویسم تا هم بابت این اثر ارزشمندشون یعنی کتاب انبار داده ها و داده‌کاوی ارض ارادتی کرده باشم و هم این کتاب رو به کسانی که موضوع هایی شبیه به من دارند معرفی کرده باشم.
واقعا ممنون آقای اسماعیلی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

نقشه ذهنی کتاب شیبِ ست گادین

حدودا یک هفته ای می‌شه که در روز حدود نیم ساعت تا یک ساعت رو صرف تهیه نقشه ذهنی کتاب شیب میکنم و امروز تکمیل شد. این اولین پروژه این شکلی هست و بعد از این که تموم شد ایده هایی برای نقشه ذهنی کتابهای بعدی گرفتم.
برای دیدن نقشه ذهنی در سایز بزرگ کافیه روی عکس کلیک راست کنین و view image رو بزنین یا برای دریافت به صورت پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید.
نقشه ذهن کتاب شیب ست گادین
 outline نقشه ذهنی یا در فارسی طرح کلی رو هم به صورت متنی در ادامه مطلب گذاشتم
کتاب شیب یکی از جالب ترین کتابهایی بود که خوندم . این کتاب با اینکه حجم کمی داره اما به سادگی بهمون یاد میده که چه کاری بیهودست و چه کاری در راستای هدفمون هست و در نتیجه مفیده. اگر باز هم در مورد این کتاب خواستید بدونید میتونین این مطالب رو بخونید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه