در یک ماه گذشته تماشای مرتب یک سریال از کارهای خوبی بودکه انجام میدادم. و حالا 9 خرداد 1397 فصل دوم و فصل پایانی این سریال را تمام کردم و همان حسی را دارم که بعد از خواندن و به پایان رساندن یک کتاب خوب معمولا دارم. سریالی معمایی و ماجرایی و البته کارتونی به نام آبشار جاذبه با نام لاتین Gravity Falls.
خلاصه داستان:
نام آبشار جاذبه یا گراویتی فالز بر گرفته از منطقه ای خیالی در یکی ار ایالتهای جنوب غرب آمریکا است. محله ای عجیب و جالب و جنگلی و با شکلی خاص همراه با یک آبشار بلند. دو صخره در روبروی هم هستند که از طریق پلی که ریل راه آهن است به هم متصل می‌شوند.

و اما شخصیتهای دوست داشتنی این سریال مهمترین بخش آن است. این سریال داستان دو خواهر برادر دوقلو به نام های میبل و دیپر پاینز است. دیپر نام خود را از صور فلکی دیپر یا همان دب اکبر گرفته است. طرحی مشابه ستاره های همان صورت فلکی را بر روی پیشانی خود دارد و آن ها را با موها می‌پوشاند تا دیده نشوند. از شخصیت های دیگر این سریال استن عموی میبل و دیپر، زوس و وندی هستند که همه در کلبه ای به نام معماکده ی شک Shack دور هم جمع شده اند.

معما کده ی شک حالت نمایشگاهی دارد که عمو استن موجودات خیالی و عجیب غریب را در آن در معرض تماشا قرار میدهد تا از این طریق از توریست ها پول به جیب بزند.
اما ماجرا ها و داستان از آنجا شروع می‌شود که دیپر دفترچه ی خاطراتی را پیدا میکند که در آن از موجودات عجیب و غریب گفته و نوشته شده. و دیپر که شخصیتی ماجراجویانه و کنجکاو دارد و در پی کشف رازهاست به آن دست پیدا میکند. از آن موقع در هر قسمت با موجودات و افراد عجیب و غریبی برخود میکنند و با کمک این دفترچه خاطرات سعی میکند این اتفاقات و موجودات عجیب را برای خودش روشن کند.
...
این سریال را تقریبا در حدود یک ماهه تماشا کردم. یکی از دوست داشتنی ترین کارهایی بود که در این مدت به آن عادت کرده بودم. در این دوران سخت هر روز بعد از کارهای روزمره و دسته پنجه نرم کردن با پایان نامه و کار دیگر آخر شب ها ساعت یازده لپتاب را روشن میکردم و به تماشای این سریال می‌نشستم. وقتی هر قسمت تمام میشد با حالی خوب به رخت خواب میرفتم و روزم را به پایان میرساندم.
این سریال برای نوجوانان ساخته شده ولی تماشای آن برای گروه های سنی بالاتر خالی از لطف نیست. روابط بین شخصیت ها مثل دوستی خواهر و برادرانه ی بین میبل و دیپر، و بین شخصیت های دیگر داستان پر است از مفاهیم زیبا و دوست داشتنی و همینطور آموزنده. آنجا که گاهی بر سر دوراهی ها مجبور به انتخاب می‌شوند برایشان اولویت ها فراموش نمی‌شود. سریال داستانی دارد پر از ارزشهای انسانی و اخلاقی و آموزنده. عشق و دوست داشتن، خانواده، شجاعت، صداقت، شادی، دوستی، سرخوشی، کنجکاوی، پاکی، گذشت و از آن طرف ترس، دروغ، بدقولی و ده ها مفهوم و معنا که در متن این سریال گنجانده شده است.
حالا که این سریال تمام شده همان حسی به سراغم آمده که بعد از تمام کردن یک کتابی که خیلی دوستش دارم معمولا دارم. حسی که وقتی نوجوان بودم و تمام تابستان را در شهرستان بودم روز آخر و موقع برگشت میداشتم. این سریال فراموش نخواهم کرد. شخصیت ها را فراموش نخواهم کرد. کنجکاو بودن و جستجوگر بودن و اراده و علاقه شدید دیپر به حل مسائل که گاهی شب ها برای رسیدن به جواب  سوالی نمیخوابید. و میبل را که با انرژی و شور زیاد به زندگی و روابط نگاه می‌کرد و هرجا که مشکلی بود این میبل بود که با پاکی و دل خالص و عشق ماجرا را پشت سر می‌گذاشت. این ها برایم بهترین درسها بود.
خداحافظ آبشار جاذبه و خداحافظ میبل و دیپر.