حدودا یک هفته ای میشه که در روز حدود نیم ساعت تا یک ساعت رو صرف تهیه نقشه ذهنی کتاب شیب میکنم و امروز تکمیل شد. این اولین پروژه این شکلی هست و بعد از این که تموم شد ایده هایی برای نقشه ذهنی کتابهای بعدی گرفتم.
برای دیدن نقشه ذهنی در سایز بزرگ کافیه روی عکس کلیک راست کنین و view image رو بزنین یا برای دریافت به صورت پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید.
outline نقشه ذهنی یا در فارسی طرح کلی رو هم به صورت متنی در ادامه مطلب گذاشتم
کتاب شیب یکی از جالب ترین کتابهایی بود که خوندم . این کتاب با اینکه حجم کمی داره اما به سادگی بهمون یاد میده که چه کاری بیهودست و چه کاری در راستای هدفمون هست و در نتیجه مفیده. اگر باز هم در مورد این کتاب خواستید بدونید میتونین این مطالب رو بخونید.
طرح کلی کتاب شیب نوشته ست گادین
شیب نوشته ست گادین
بهترین بودن
تعریف جهان در توصیه ست به بهترین بودن در جهان چیست
قانون زیف و مثال ده مدل بستنی
پاداش بهترین بودن و دلیل اهمیت آن
بهترین بودن در همه چیز بزرگترین اشتباهی که در مدرسه مرتکب شدند
اگر قرار نیست شماره یک شوی پس بهتر است همین حالا کارت را ول کنی
ول کردن کار
انواع ول کردن
ول کردن تاکتیکی
ول کردن منفعلانه
ول کردن متوالی
موقعیتهایی که ما را به ول کردن کار سوق میدهند
موقعیت منحنی بنبست
وقتی کار میکنید و کار و کار اما هیچ چیز تغییر نمیکند نه حتی یک ذره بهتر میشود نه یک ذره بدتر، همان است که بود
این دو مترصدند که ما را بفریبند
موقعیت منحنی پرتگاه
مثال سیگار کشیدن
موقعیت منحنی شیب
تقریبا هر کاری که ارزش انجام دادن دارد
- شیب مسیر طولانی بین شروع کردن و تسلط یافتن است - این مسیر میانبر است چرا که سریعتر از هر مسیر دیگری ما را به هدفمان میرساند - شیب ترکیبی از کاغذ بازی و کار دلخوش کنک است که باید برای دریافت گواهی قوایی با انها سر و کله بزنید - شیب یعنی تفاوت میان تکنیک های ساده یک تازه کار و فنون کاربردی تر یک متخصص در اسکی یا طراحی مد - شیب یعنی مدت طولانی بین تازه کاری و دستاورد واقعی - شیب یعنی مجموعه ای از حافظهای ساختگی که برای بیرون نگه داشتن شما کار گذاشته اند
مثال درس شیمی الی در پزشکی
شیب دوست ماست
آنچه بوچِ خلافکار میدانست آنچه جک ولش در شرکت جنرال الکتریک میدانست در مورد باد انچه دارکوب میداند
آنچه آرنولد میدانست و انجام میداد نکته: در زمان رسیدن به شیب ول کردنش اشتباه است. اگر با رسیدن به هر شیبی کار را ول کنیم بعد از مدتی متوجه میشویم که یک ول کننده زنجیره ای شده ایم.
هشت سیستمی که بر اساس شیب هستند شیب تولید شیب فروش شیب ریسک شیب تحصیل شیب روابط شیب ذهنی شیب من شیب توزیع
شیب انجایی است که موفقیت رخ میدهد
۷ دلیل شکست احتمالی در تبدیل شدن به بهترین در جهان -وقت نداشته باشید -پولتان ته بکشد -بترسید -در مورد این زیاد جدی نباشید -علاقه و اشتیاق خود را برای انجام کار از دست بدهید یا تنها به عادی بودن قانع شوید -به جای تمرکز روی بلند مدت، بر کوتاه مدت تمرکز کنید -انتخاب غلط تجارتی که میخواهید در آن در جهان بهترین باشید
دسیسه هرمی یا سیستم پیرامید مثال سرباز و شاه فیلم جادو گر شهر ٱز
دره مرگ ویندوز مایکروسافت و موتور جستجوی گوگل و گوشی اپل
لاستیک های نرم و شیب اینکه من چقدر میتوانم باد وارد لاستیک کنم و اینکه وضعیت و حجم لاستیک را بشناسم . اگر بازار پر و شلوغ است و باد در اختیار من کم است مثل این است که دارم در لاستیک خالی باد میزنم . بیشترین کارایی حالتی نزدیک به سیربادی است. مثال قهوه ساز سنسئو
وقتی شرایط و مشکلات کار بقدری بود که آماده ول کردن کار شوید خود را فردی میبینید که چیزی برای از دست دادن ندارد و حالا شما قدرت زیادی دارید. میتوانید ورشکسته شوید، میتوانید بدیلهای نا آزموده را بیازمایید، مقامات را به چالش بکشید. میتوانید به دل مشکل بزنید و آن را خوب حلاجی کنید. مثال دیوید که سابقه طولانی داشت و از کارش خسته شده بود چرا که هیچ چیز به او اضافه نمیکرد او نگران منافع کوتاه مدت نبود اماده بود یا کار را ول کند یا خودش را وقف کار کند
ول کردن کار در میانه شیب معمولا تصمیم کوتاه مدت و غلطی است. - مثال جو بایدن و انتخابات ریاست جمهوری و استناد نکردن در سخنرانی و کناره گیری بخاطر دردناک بودن آن در آن زمان در حالی که الان آن کاملا بی اهمیت است. درحالی که میتوانست متوجه شود که چیزی برای از دست دادن ندارد و به تمام قدرت به راه خود ادامه دهد - مثال کودکی که از کلاس کاراته کنار میکشد ، بخاطر داد زدن های مربی بر سرش تصمیمش اینگونه نیست که نتایج بلند مدت تصمیمش را بدقت بررسی کرده باشد
اگر بتوانیم روز زیبای فارغ التحصیلی را تصور کنیم، تحمل یک کلاس کسل کننده راحت تر خواهد شد.
اگر اهداف بلند مدت داریم، بازخوردهای روزانه است که تحمل مشکلات کوتاه مدت را برای ما آسان میکند
به ول کردن قبل از شروع باید فکر کرد و از قبل تصمیم گرفت اینکه بنویسیم تحت چه شرایطی کارمان را ول میکنیم و چه زمانی و بعد به کارمان بچسبیم نقل قول دیک کالینز، دونده ماراتن
برای همین مشخص کردن محدودیتهای خود قبل از حرکت ضروری است
رنج کوتاه مدت بیشتر از مزایای بلند مدت بر مردم تاثیر میگذارد
هیچکس در مایل ۲۵ از ماراتون بوستون کنار نمیکشد بیشتر افراد در مایل ۲۰ ام کنار میکشند. افراد با پشتکار و سرسخت قادرند نور آخر تونل را در ذهنشان مجسم کنند. ضمنا افراد باهوش و زرنگ واقع گرا هستند. در جایی که پایان آن نوری نباشد تصویرسازی غیر واقعی نمیکنند. مثل شغل روزنامه نگاری و بهتر شدن در چیزی که خودش بدتر میشود.
منظور از ول کردن کار در اغلب موارد ول کردن استراتژی های بلند مدت نیست، بلکه ول کردن تاکتیک هایی است که ناکارامد هستند. این یک تصمیم اخلاقی نیست یک تصمیم هوشمندانه است دیدن پرتگاه از خیلی پیشتر نشانه ضعف نیست، نشانه شجاعت و درایت است
مهم است که بدون چون و چرا به بازار متعهد باشیم ولی میتوان بعضی تاکتیک های فروش را کنار گذاشت یا از بعضی کالاها دست کشید. ول کردن یک شغل به این معنی نیست که از هدف خود برای کسب درامد، ایجاد تغییر یا اثرگذاری دست بکشیم. شغل تنها یک نوع تاکتیک است
وجه مشخصه شما تاکتیکهایتان نیست. برعکس، موفقیت و شکست سازمان شما بستگی به تلاشهایتان در رسیدن به هدف اصلی اش دارد و زمانی که یکی از تاکتیکهای شما در جهت عبور از شیب نیست یعنی جهت آن به طرف بنبست است. ناگزیرید همزمان که چشمتان به هدف بزرگتر است تاکتیکهایتان را عوض کنید.
ما به این دلیل مشغول دفاع از تلاش های حد متوسط سازمان خود میشویم چرا ک فکر میکنیم در این شرایط کاری بهتر از این، در این شرایط، نمیتوانید بکنید. (اما اینگونه نیست)
بدترین بدلیل ول کردن کنار امدن با شیب است.
معمولی بودن احساس امنیت به فرد میدهد
شهامت ول کردن را در خود پرورش دهید غرور دشمن ول کنندگان هوشمند است
دانشکده پزشکی هاروارد دلیلی برای چسبیدن به کار نیست تحقیر شدن ترس ندارد فقط باید این هزینه را بپردازم
سوالاتی که باید قبل از ول کردن پرسید؟
آیا من وحشت کرده ام؟ ول کردن کار در زمانی ک وحشت کرده اید خطرناک و پر هزینه است بهترین ول کنندگان آنهایی هستند که از قبل تصمیم گرفته اند چه زمانی کارشان را ول کنند همیشه میتوانیم کارمان را بعدا ولدکنیم پس صبر کنیم تا وحشت تمام شود و بعد تصمیم بگیریم دلیلی ک ما در هنگام شیب تصمیم به ول کردن کار میگیریم این است که بدون قطب نما یا برنامه آسانترین کار دست کشیدن است
میخواهم روی چه کسی تاثیر بگذارم؟ فرد یا بازار، این دو رفتار متفاوتی دارند تاثیر گذاری روی یک فرد مثل بالا رفتن از دیوار و روی مردم یک بازار مثل بالا رفتن از تپه است. اگر میخواهیم تصمیم یک فرد را عوض کنیم مواظب مرز بین متعهد بودن و پیله بودن باشیم
چه پیشرفت سنجش پذیری داشته ام؟ مثلا اگر در کار فروش هستیم درست است که پشتکار ما و حضور در بازار به خودیه خود تلاش ما را توجیه میکند. پیشرفت سنجش پذیر در آن مثلا میتواند این باشد که وقتی کشتریهای راضی خودرا نگه داشتیم و آنها مشتریهای جدیدی به ما معرفی کردند ، روند این رشد و اضافه شدن مشتری ها میتواند سنجش پذیر باشد. باید بیشتر از این تصور را داشت که «بقا همان موفقیت است»
نکات دیگر
هدفمان تنها دوام آوردن در مقابل شیب نباشد بلکه شیب را به عنوان فرصتی برای خلق یک چیز خارق العاده نگاه کنیم. چیزی که مردم درباره اون صحبت کنند، ان را توصیه کنند و البته، ان را انتخاب کنند.
ول کنندگان زنجیره ای مثال صف در سوپرمارکت های بزرگ و سه استراتژی برای بودن در صف
فروش مربوط به انتقال احساسات است نه معرفی یک واقعیت
ما در تشخیص سیگنال صداقت یا عدم صداقت ماهر هستیم ۲ نوع رفتار فروشنده ها ۱- هی اگر تخریب کس دیگری هست که کالایم را به او بفروشم، من در فروش این کالا به تو خیلی هم جدی نیستم. ۲- اگر فروشنده بر عقیده اش استوار باشد و مدت زیادی پیگیری کند و دلیلش برای اصرار بر فروش نفع مشتری باشد، سیگنال واضح و رسا فرستاده میشود.
این را توصیه گوش کنیم: اگر نمیتوانیم به شیوه ای استثنائی شیب را پشت سر بگذارید، باید ول کنید. و همین حالا هم اینکار را کنید.
عبور از شیب استراتژی کارآمدی است. گذشته از شیب با تمام قدرت به این دلیل استراتژی عالی ای است که پویایی کامل روز یک فرد را تغییر میدهد. این انتخاب اخلاقی نیست، استراتژیک است. بهترین سیگنال این است : من به همراه شما این شیب را پشت سر میگذارم چون برای هردو ما خوب است.
مواجهه با شیب وقتی ک تلاشمان دیده نمیشود، جدید و نو است. در حالی ک نیاز مردم یک کالای استاندارد شده، آزمایش شده و ارزان است. مثال ناشر و پرورش نویسنده مثال گوریلا گلو سواچ جیمی چوو اینها ذره ذره به موفقیت رسیدند نه یک شبه ماجرای مایکروسافت و شکست هایش در محصولاتش ولی ول نکردن ایده های بزرگش
ترس کوتاه مدت 🔄 خستگی دراز مدت
چالش فرا روی ما این است که نقاط عطف را در جایی پیدا کنیم که قبلا فکر میکردیم هیچ نقطه عطفی وجود ندارد
بهترین بودن
تعریف جهان در توصیه ست به بهترین بودن در جهان چیست
قانون زیف و مثال ده مدل بستنی
پاداش بهترین بودن و دلیل اهمیت آن
بهترین بودن در همه چیز بزرگترین اشتباهی که در مدرسه مرتکب شدند
اگر قرار نیست شماره یک شوی پس بهتر است همین حالا کارت را ول کنی
ول کردن کار
انواع ول کردن
ول کردن تاکتیکی
ول کردن منفعلانه
ول کردن متوالی
موقعیتهایی که ما را به ول کردن کار سوق میدهند
موقعیت منحنی بنبست
وقتی کار میکنید و کار و کار اما هیچ چیز تغییر نمیکند نه حتی یک ذره بهتر میشود نه یک ذره بدتر، همان است که بود
این دو مترصدند که ما را بفریبند
موقعیت منحنی پرتگاه
مثال سیگار کشیدن
موقعیت منحنی شیب
تقریبا هر کاری که ارزش انجام دادن دارد
- شیب مسیر طولانی بین شروع کردن و تسلط یافتن است - این مسیر میانبر است چرا که سریعتر از هر مسیر دیگری ما را به هدفمان میرساند - شیب ترکیبی از کاغذ بازی و کار دلخوش کنک است که باید برای دریافت گواهی قوایی با انها سر و کله بزنید - شیب یعنی تفاوت میان تکنیک های ساده یک تازه کار و فنون کاربردی تر یک متخصص در اسکی یا طراحی مد - شیب یعنی مدت طولانی بین تازه کاری و دستاورد واقعی - شیب یعنی مجموعه ای از حافظهای ساختگی که برای بیرون نگه داشتن شما کار گذاشته اند
مثال درس شیمی الی در پزشکی
شیب دوست ماست
آنچه بوچِ خلافکار میدانست آنچه جک ولش در شرکت جنرال الکتریک میدانست در مورد باد انچه دارکوب میداند
آنچه آرنولد میدانست و انجام میداد نکته: در زمان رسیدن به شیب ول کردنش اشتباه است. اگر با رسیدن به هر شیبی کار را ول کنیم بعد از مدتی متوجه میشویم که یک ول کننده زنجیره ای شده ایم.
هشت سیستمی که بر اساس شیب هستند شیب تولید شیب فروش شیب ریسک شیب تحصیل شیب روابط شیب ذهنی شیب من شیب توزیع
شیب انجایی است که موفقیت رخ میدهد
۷ دلیل شکست احتمالی در تبدیل شدن به بهترین در جهان -وقت نداشته باشید -پولتان ته بکشد -بترسید -در مورد این زیاد جدی نباشید -علاقه و اشتیاق خود را برای انجام کار از دست بدهید یا تنها به عادی بودن قانع شوید -به جای تمرکز روی بلند مدت، بر کوتاه مدت تمرکز کنید -انتخاب غلط تجارتی که میخواهید در آن در جهان بهترین باشید
دسیسه هرمی یا سیستم پیرامید مثال سرباز و شاه فیلم جادو گر شهر ٱز
دره مرگ ویندوز مایکروسافت و موتور جستجوی گوگل و گوشی اپل
لاستیک های نرم و شیب اینکه من چقدر میتوانم باد وارد لاستیک کنم و اینکه وضعیت و حجم لاستیک را بشناسم . اگر بازار پر و شلوغ است و باد در اختیار من کم است مثل این است که دارم در لاستیک خالی باد میزنم . بیشترین کارایی حالتی نزدیک به سیربادی است. مثال قهوه ساز سنسئو
وقتی شرایط و مشکلات کار بقدری بود که آماده ول کردن کار شوید خود را فردی میبینید که چیزی برای از دست دادن ندارد و حالا شما قدرت زیادی دارید. میتوانید ورشکسته شوید، میتوانید بدیلهای نا آزموده را بیازمایید، مقامات را به چالش بکشید. میتوانید به دل مشکل بزنید و آن را خوب حلاجی کنید. مثال دیوید که سابقه طولانی داشت و از کارش خسته شده بود چرا که هیچ چیز به او اضافه نمیکرد او نگران منافع کوتاه مدت نبود اماده بود یا کار را ول کند یا خودش را وقف کار کند
ول کردن کار در میانه شیب معمولا تصمیم کوتاه مدت و غلطی است. - مثال جو بایدن و انتخابات ریاست جمهوری و استناد نکردن در سخنرانی و کناره گیری بخاطر دردناک بودن آن در آن زمان در حالی که الان آن کاملا بی اهمیت است. درحالی که میتوانست متوجه شود که چیزی برای از دست دادن ندارد و به تمام قدرت به راه خود ادامه دهد - مثال کودکی که از کلاس کاراته کنار میکشد ، بخاطر داد زدن های مربی بر سرش تصمیمش اینگونه نیست که نتایج بلند مدت تصمیمش را بدقت بررسی کرده باشد
اگر بتوانیم روز زیبای فارغ التحصیلی را تصور کنیم، تحمل یک کلاس کسل کننده راحت تر خواهد شد.
اگر اهداف بلند مدت داریم، بازخوردهای روزانه است که تحمل مشکلات کوتاه مدت را برای ما آسان میکند
به ول کردن قبل از شروع باید فکر کرد و از قبل تصمیم گرفت اینکه بنویسیم تحت چه شرایطی کارمان را ول میکنیم و چه زمانی و بعد به کارمان بچسبیم نقل قول دیک کالینز، دونده ماراتن
برای همین مشخص کردن محدودیتهای خود قبل از حرکت ضروری است
رنج کوتاه مدت بیشتر از مزایای بلند مدت بر مردم تاثیر میگذارد
هیچکس در مایل ۲۵ از ماراتون بوستون کنار نمیکشد بیشتر افراد در مایل ۲۰ ام کنار میکشند. افراد با پشتکار و سرسخت قادرند نور آخر تونل را در ذهنشان مجسم کنند. ضمنا افراد باهوش و زرنگ واقع گرا هستند. در جایی که پایان آن نوری نباشد تصویرسازی غیر واقعی نمیکنند. مثل شغل روزنامه نگاری و بهتر شدن در چیزی که خودش بدتر میشود.
منظور از ول کردن کار در اغلب موارد ول کردن استراتژی های بلند مدت نیست، بلکه ول کردن تاکتیک هایی است که ناکارامد هستند. این یک تصمیم اخلاقی نیست یک تصمیم هوشمندانه است دیدن پرتگاه از خیلی پیشتر نشانه ضعف نیست، نشانه شجاعت و درایت است
مهم است که بدون چون و چرا به بازار متعهد باشیم ولی میتوان بعضی تاکتیک های فروش را کنار گذاشت یا از بعضی کالاها دست کشید. ول کردن یک شغل به این معنی نیست که از هدف خود برای کسب درامد، ایجاد تغییر یا اثرگذاری دست بکشیم. شغل تنها یک نوع تاکتیک است
وجه مشخصه شما تاکتیکهایتان نیست. برعکس، موفقیت و شکست سازمان شما بستگی به تلاشهایتان در رسیدن به هدف اصلی اش دارد و زمانی که یکی از تاکتیکهای شما در جهت عبور از شیب نیست یعنی جهت آن به طرف بنبست است. ناگزیرید همزمان که چشمتان به هدف بزرگتر است تاکتیکهایتان را عوض کنید.
ما به این دلیل مشغول دفاع از تلاش های حد متوسط سازمان خود میشویم چرا ک فکر میکنیم در این شرایط کاری بهتر از این، در این شرایط، نمیتوانید بکنید. (اما اینگونه نیست)
بدترین بدلیل ول کردن کنار امدن با شیب است.
معمولی بودن احساس امنیت به فرد میدهد
شهامت ول کردن را در خود پرورش دهید غرور دشمن ول کنندگان هوشمند است
دانشکده پزشکی هاروارد دلیلی برای چسبیدن به کار نیست تحقیر شدن ترس ندارد فقط باید این هزینه را بپردازم
سوالاتی که باید قبل از ول کردن پرسید؟
آیا من وحشت کرده ام؟ ول کردن کار در زمانی ک وحشت کرده اید خطرناک و پر هزینه است بهترین ول کنندگان آنهایی هستند که از قبل تصمیم گرفته اند چه زمانی کارشان را ول کنند همیشه میتوانیم کارمان را بعدا ولدکنیم پس صبر کنیم تا وحشت تمام شود و بعد تصمیم بگیریم دلیلی ک ما در هنگام شیب تصمیم به ول کردن کار میگیریم این است که بدون قطب نما یا برنامه آسانترین کار دست کشیدن است
میخواهم روی چه کسی تاثیر بگذارم؟ فرد یا بازار، این دو رفتار متفاوتی دارند تاثیر گذاری روی یک فرد مثل بالا رفتن از دیوار و روی مردم یک بازار مثل بالا رفتن از تپه است. اگر میخواهیم تصمیم یک فرد را عوض کنیم مواظب مرز بین متعهد بودن و پیله بودن باشیم
چه پیشرفت سنجش پذیری داشته ام؟ مثلا اگر در کار فروش هستیم درست است که پشتکار ما و حضور در بازار به خودیه خود تلاش ما را توجیه میکند. پیشرفت سنجش پذیر در آن مثلا میتواند این باشد که وقتی کشتریهای راضی خودرا نگه داشتیم و آنها مشتریهای جدیدی به ما معرفی کردند ، روند این رشد و اضافه شدن مشتری ها میتواند سنجش پذیر باشد. باید بیشتر از این تصور را داشت که «بقا همان موفقیت است»
نکات دیگر
هدفمان تنها دوام آوردن در مقابل شیب نباشد بلکه شیب را به عنوان فرصتی برای خلق یک چیز خارق العاده نگاه کنیم. چیزی که مردم درباره اون صحبت کنند، ان را توصیه کنند و البته، ان را انتخاب کنند.
ول کنندگان زنجیره ای مثال صف در سوپرمارکت های بزرگ و سه استراتژی برای بودن در صف
فروش مربوط به انتقال احساسات است نه معرفی یک واقعیت
ما در تشخیص سیگنال صداقت یا عدم صداقت ماهر هستیم ۲ نوع رفتار فروشنده ها ۱- هی اگر تخریب کس دیگری هست که کالایم را به او بفروشم، من در فروش این کالا به تو خیلی هم جدی نیستم. ۲- اگر فروشنده بر عقیده اش استوار باشد و مدت زیادی پیگیری کند و دلیلش برای اصرار بر فروش نفع مشتری باشد، سیگنال واضح و رسا فرستاده میشود.
این را توصیه گوش کنیم: اگر نمیتوانیم به شیوه ای استثنائی شیب را پشت سر بگذارید، باید ول کنید. و همین حالا هم اینکار را کنید.
عبور از شیب استراتژی کارآمدی است. گذشته از شیب با تمام قدرت به این دلیل استراتژی عالی ای است که پویایی کامل روز یک فرد را تغییر میدهد. این انتخاب اخلاقی نیست، استراتژیک است. بهترین سیگنال این است : من به همراه شما این شیب را پشت سر میگذارم چون برای هردو ما خوب است.
مواجهه با شیب وقتی ک تلاشمان دیده نمیشود، جدید و نو است. در حالی ک نیاز مردم یک کالای استاندارد شده، آزمایش شده و ارزان است. مثال ناشر و پرورش نویسنده مثال گوریلا گلو سواچ جیمی چوو اینها ذره ذره به موفقیت رسیدند نه یک شبه ماجرای مایکروسافت و شکست هایش در محصولاتش ولی ول نکردن ایده های بزرگش
ترس کوتاه مدت 🔄 خستگی دراز مدت
چالش فرا روی ما این است که نقاط عطف را در جایی پیدا کنیم که قبلا فکر میکردیم هیچ نقطه عطفی وجود ندارد