شروع روز رو با حال نامیزون شروع کردن جالب نیست. مسیری رو که هر روز صبح تا رسیدن به ایستگاه اتوبوس می‌خونی و می‌ری و منتظر وایمیستی تا بیاد برات جوری میشه که سرمای اولین روز زمستون رو برات چند برابر میکنه.
 امید خوبه، انگیزه هم همینطور و کسایی که راهش رو بدست اوردن که چطور بهش برسن خیلی جاها خیلی بیشتر از خیلی ها از زندگیشون لذت میبرن. به هیچ کس تو زندگی کاری ندارن و تو دنیای خودشون، تو دنیای قشنگ و هیجان انگیز خودشون دارن برنامه ها شون رو مرور میکنند. کلی کار نکرده برای خودشون لیست کردن و کلی راه نرفته که میخان برن و لذت ببرند که جایی توقف نکردند . اینها هر وقت هم مدتی توقف کنند حس بدی ندارند چون عاشقانه خودشون رو ستایش می‌کنن.
استیو جابز یه جا گفته بود صبح که از خواب بلند می‌شی اگه دلیلی برای بلند شدن نداری بگیر بخواب. خب راست میگه اگه حالی نداری خودت رو اذیت نکن، خودت رو گناهکار ندون. بگیر بخواب و بعدش که بلند شدی سعی کن از زندگیت بیشتر لذت ببری. قرار نیست کار مهمی کنی. کی گفته؟ تو فقط باید خوب زندگی کنی. یه روزی میبینی که همین خوب زندگی کردن راه رو بهت نشون میده فقط نباید عجله کنی. این چند وقت کار هرشبم شده گوش کردن به اخرین سخنرانی استیو جابز و بعدش خوابیدن. اگه برای خودت زندگی کنی حد اقل روزی میاد که دیگه صبحا مسیر رسیدن به ایستگاه سرماست که روی فکرت چنگ میکشه، نه افکاره کمتر دوست داشتنی.