عنوان این مطلب اولین ذهنیتی که بوحود میاره یه مطلب کامپیوتریه. منم که سواد آنچنانی در این زمینه ندارم که بخوام حرفی هم داشته باشم.

اینجا میخوام از یک سیستم دیگه صحبت کنم. من قبلا این موضوع رو با عنوان محرک ها یا جرقه ها یا ماشه ها یاد گرفته بودم و اینجا هم چندباری ازش حرف زده بودم. چند وقت پیش بود که یه اسم با مسماتر شنیدم. ادریس میرویسی بود که در یادداشت هاش از ایجاد یک سیستم و مدام بهینه کردنش صحبت میکرد تا بهتر و بهتر بشه.

اما قبلش در مورد ماشه صحبت کنم تا برسیم به ربطش. اگر در مورد عادت ها و رفتارهای عادتوار چیزی خونده باشید احتمالا میدونید که این رفتارها یک چرخه هستند که سه گزار دارند. اولین بخش ماشه نام داره و همون طور که از اسمش میشه تصور کرد اون قسمتی هست که وقتی عمل میکنه یه سلسله اتفاقات رو بسرعت پشت سرش انتظار داریم که اتفاق بیفته. مثلا وقتی یه سیگاری داره تو خیابون راه میره و یهو بوی سیگار میخوره به مشامش و بلافاصله یه سیگار از تو جیبش درمیاره و آتیش میزنه. یا یه فوتبالیست وقتی میبینه شرایط برای شوت زدن فراهمه بلافاصله میشوته به سمت دروازه.

مرحله بعدی در چرخه ی عادت ها مرحله ی «ادامه» هست یعنی اتفاقی که در واقع همون عادت هست پیش میاد و انجام میشه. و مرحله آخر مرحله ی پاداشه. وقتی سیگاری سیگارش رو میکشه احساس آرامش و کنترل شرایط نصیبش میشه. یا فوتبالیست توپ رو به درستی وارد دروازه میکنه یا به درستی پاس میده. این چرخه بارها و بارها اتفاق میفته. در نتیجه این اتفاق یه مسیر عصبی توی ذهن قوی و قوی تر میشه.

اما برسیم به سیستم. اینکه ما بخوایم روزانه ده ها کار رو انجام بدیم به خودی خود همین که مدام بخوایم بابت برنامه ریزیش فکر کنیم از ما انرژی میبره و بعد از مدتی اگر با همین روند ادامه بدیم بدون اینکه بفهمیم کارهایی که قرار بود انجام بدیم رو کنار  میذاریم.

اما سیستم مجموعه شرایطی رو فراهم میکنه که ما دیگه به انجام کارها فکر نکنیم و خود اون کارها به صورت خودکار اتفاق بیفته. برای اینکار باید کارهایی که قراره انجام بدیم رو نشانه گذاری کنیم. «نشانه» محرکی هست که با دیدنش یا حس کردنش ماشه فعال میشه.

یکی از نشانه گذاری های من این بود مثلا که موقع برگشت به خونه وقتی از اتوبوس پیاده شدم یادم بیفته که باید قسمت بعدی آموزش زبان نصرت رو گوش بدم که تا خونه هم تموم میشد. مجموعه ای از این کارها چیزی بوجود میاره که به تعبیر زیبای ادریس یک سیستم هست.

میشه کلی خلاقیت در طراحی سیستم داشت. میشه برای یک کار چندین نشانه داشت. میشه گفت وقتی از خواب بیدار شدم بلافاصله برم و صبحونه بخورم و ... یا بعد ناهار یک فایل آموزشی رو ببینیم. دستمون بازه برای اینکار.

این ها صرفا مطالبی بود برای مرور چیزهایی که معمولا در مورد عادت ها گفته میشه. الان فکر میکنم آدم خوبه این چیزا رو بدونه تا وقتی لازم شد روی کاری تمرکز کنه ازین ویژگی ها شایدم باگ های وجود آدمی استفاده کنه.