یک بخش از موضوع عادت کردن ما به کارها و رفتارهای روزمره که شاید از بخش دیگه آسونتر باشه خودمون هستیم که نسبت به رفتارها و عادتهامون چه تصوری داریم. بخش دوم که به نظرم بخش سخت تر و پر زحمت تر ما هست بخش عادت دادن دیگرانه.

خیلی وقت ها پیش میاد که دوست دارم یه رفتار جدید داشته باشم و جور دیگه باشم. مثلا شادتر، منطقی‌تر یا هرچیز دیگه اما خیلی تحت تاثیر یه فشار بیرونی قرار دارم که باعث میشه در برابر پذیرفتن این کار و رفتار مقاومت داشته باشم. مثلا اینکه فکر کنم الان دارم راجع بهم چه فکری میکنن، یا با خودشون بگن این چرا یهو اینطوری شد یا کلی حرفهای دیگه.

شاید یه کار خوب این باشه که دیگران رو به این طرز رفتارهامون عادت بدیم. اگر قراره مارو بشناسن سعی کنیم جوری که خودمونو دوست داریم همون شکلی مایی جدید رو در ذهنشون بسازند.

میلی بابی براون رو خیلی دوست دارم. بازیگر نقش اول سریال اتفاقات عجیب هست که سومین فصلش هم بزودی آماده پخش میشه. وقتی ازش پرسیده بودن یکی از خصوصیت های خودت رو بگو جواب داده بود: غیر قابل پیشبینی بودن یا Unpredictable. مردم وقتی ما براشون با رفتارهایی ثابت قابل پیشبینی باشیم بهمون عادت میکنند. وقتی هم که رفتارهای غیر قابل پیشبینی داشته باشیم بازهم به این طرز رفتار ما عادت میکنند.

عادت ندادن دیگران به غیر قابل پیش بینی بودنمون مارو توی یه زندان نامرئی قرار میده که قدم گذاشتن کمی فراتر از اون برابره با فشار برای بازگشت به همون جایی که بودیم.