امروز میخوام بشینم و ببینم تو این یکی دوماهی که اینستاگرام رو نصب کردم به چی رسیدم. و چیا ازش بیادم میاد تا بگم.

من توی اینستاگرام یه مشاهده گرم. یعنی حتی لایک هم نمیکنم چه برسه به اینکه بخوام کامنتی بگذارم. راستش از اول هم کلا با استفاده از ایستاگرام مخالف بودم.

با استفاده از اینستاگرام مخالف بودم. قبل از استفاده اینستارو با آدمهای سلفی بگیر و خودنما و غذاهای رنگارنگ به یاد میاوردم. 

شاید دسته بندی درستی نباشه اما بنظرم دو دسته آدم توی اینستا اکثریت رو تشکیل میدن. یک آدمهایی که توی این فضا موفق عمل میکنن -به عبارتی موفقتر نقش بازی میکنن- و از منافعی که براشون ایجاد میکنه سود میبرند، و دوم یک عده دیگه‌ای که توی اینکار موفق نمیشن -که احتمالا مثل من چیز خاصی برای ارائه ندارند یا در نقشی که میخوان بازی کنن ضعیف هستن- که گروه اول با اومدن به اینستا عشق میکنن و گروه دوم هم هر بار با حس بدتری ازش خارج میشن. تصور کنین دوست دوران راهنماییتون رو توی اینستا سوار یه ماشین صد میلیونی میبینید، احتمالا باید روح خیلی بزرگی داشته باشید اگر در جا بلاکش نکنید! بنظرم اگر با دیدنش هیچ حسی در ما بر انگیخته نشه باید به آدم بودنمون شک کنیم! واقعا دیدن این تصاویر چه لذتی داره؟

گروه دوم هر چی بیشتر سعی میکنن خودشون رو جور دیگه ای نشون بدن بیشتر حالشون بد میشه. ای کاش کسی باشه که این واقعیت رو بیاره جلوی چشش که وقتی تولد میگیرن اگر تمام وجودشون در اون تولد می‌بود گذاشتن اون عکس روی این شبکه ها هیچ لذتی براشون نداشت. و چقدر این مثالها زیاد هستند.

بارها شنیدیم که تکرار میکنن که اگه ما کار کردن با ابزارها -اینجا اینستا-، خود ابزارها، فلسفه ابزارها، رو بهش فکر نکنیم و یاد نگیریم توی اون ابزار غرق میشیم و اون ابزار وسیله ای میشه برای نابودی خودمون، منابعمون و زندگیمون.

تا حالا از خودمون پرسیدیم. کار اینستاگرام چیه؟ آیا میتونیم سه تا از کاربردهاش رو به صورت بدیهی برای کسی توضیح بدیم. بیاید به بانک فکر کنیم. یانک به عنوان یه ابزار جه کاری انجام میده؟ چرا بوجود اومده؟ چرا اینشکلی هست؟ قبلا که این ابزار نبود چه کاری انجام میدادیم که حالا این ابزار چایگزینش شده. با پرسیدن این سوالات از خودمون میتونیم اینستا رو بیشتر اونچنان که واقعا هست ببینیم.

با دیدی که داشتم اینستاگرام رو نصب کردم و حالا بعد از حدود 2 ماه بهتر میدونم این فضا چقدر هم میتونه مفید باشه.

میشه به اون دو دسته دسته سومی هم اضافه کرد نمیدونم این دسته سوم چقدر جمعیت داره اما به مفید بودنش اعتقاد دارم. دسته ای که تمام تلاشم رو کردم که جزو این دسته باشم.

آدمها توی دسته سوم به افراد دیگه اجازه نمیدن که از این ابزار بر علیه خودشون استفاده کنن. دلیلی نمی‌بینند که از دیگران لایک بخواهند و متقابلا این فکر را که فلانی از من انتظار لایک دارد را بیهوده میبینند. به راحتی و بدون عذاب وجدان دوستانی که مطالب آنها را برایشان مفید نمیبینند اگر نشد بلاک کنند، برای همیشه موت میکنند. جدا دیدن قرمه سبزی شام دوسته دوستمان چه فایده ای برای ما دارد؟! یا اینکه جمعه به پارک رفتند و تخمه خوردند. حتی اگر دلیلی برای دنبال کردنشان پیدا کنیم باز هم خوب است اما آیا ما واقعا دلیلی داریم؟

آدمهای دسته سوم از این ابزار به عنوان یک «ابزار» استفاده میکنند. به نویسندگی علاقه داریم صفحه ی شاهین کلانتری یا دوستان دیگر را دنبال میکنیم. میخواهیم از این ابزار برای کارهای اقتصادی استفاده کنیم و کلا اینستاگرام را بشناسیم صفحه‌ی مهدی بیگدلی و دیگر دوستان را دنبال میکنیم. میخواهیم نویسنده یا الگو یا فرد مورد علاقمون رو بیشتر بشناسیم، صفحش رو دنبال میکنیم. میخواهیم کمی بخندیم و با فرهنگ و رفتار های افراد کشور های دیگر آشنا شویم، صفحه 9GAG رو دنبال میکنیم.

به نظرم اگر برای دنبال کردن کسی دلیلی نداشته باشیم یا دلیلی به فکرمون نرسه یا انتظار پیدا کردن هم نداشته باشیم دنبال کردن اون فرد چه فایده ای داره؟ دلیل به ما اجازه میده تا به خودمون یادآوری کنیم که این ماییم که داریم از این ابزار استفاده میکنیم.

اینکه چون دنبالم کردند دنبالشون کنم یا چون کامنت گذاشتن کامنت بگذارم مارو تبدیل به یه اسیر میکنه.

بازم مثل همیشه میدونم خیلی ها اصلا به این چیزا فکر نمیکنند. بنظرشون فکر کردن بهش بیهودست. خب این آدمها هم حداقل برای کاری که میکنن دلیل دارند.

پی نوشت: اینهایی که اینجا گفتم به این معنی نیست که همش رو دارم انجام میدم، اما سعیم بر رعایت کردن این رفتارها در این شبکه اجتماعیه.

میدونم که اگر سخت بگیریم و پیچیدش کنیم، به همین راحتی، سخت و پیچیده میشه.