جایی برای مرور زندگی

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

افتخار و نمایش دادن

عمر این وبلاگ حالا به 600 روز رسیده. خیلی زود گذشت. حدود 5 ماهی است که حسابی فعال است و قبل از آن نصفه نیمه ماهی چند بار بروز میشد.

فکرش هم برایم سخت بود که 100 مطلب نوشته شده توسط خودم داشته باشم و حالا این عدد به 225 رسیده. قانون عادت کار خودش رو کرده.

در ابتدای کارها ما معمولا از نبود نتیجه و نداشتن بازخورد ناامید میشیم و دست از ادامه دادن میکشیم. اما شرط ادامه دادنه. اگه تونستی ادامه بدی و به مرحله ای برسی که بهش فکر نکنی می‌بینی به چیزهایی رسیدی که خودش یه دلایلی برای افتخار کردن به خودمون میشه.

کسی از نسیم طالب نقل میکرد که: چه اشکال داره آدم شوآف کنه و کارهاش رو به نمایش بگذاره تا وقتی که چیزی که به دیگران میده بیشتر از چیزی باشه که میگیره. بعد از این نوشته کلی فکر کردم و دیدم که خیلی موارد هست که جزو اخلاقهای پسندیدست اما من به خودم بابت داشتن و انجام دادن اونها افتخار که نمیکنیم هیچ، تازه پام رو از این هم فراتر میذارم و از کارم خجالت میکشم! حالا میگم چه عیبی داره آدم مهربون بودن خودشو وقتی لازم دید به رخ بقیه بکشه و به خودش افتخار کنه. بگذریم از اون حرفها که میگن آدمی که حسن اخلاقش واقعی باشه اون رو به نمایش نمیگذاره. شاید نمایش دادن هم یه مرحله ست برای گذار و رشد و بزرگ شدن.

حالا من 225 مطلب نوشتم. عدد بزرگی شاید نیست  اما برای خودم کار بزرگیه. میانگین هر کدوم رو که 500 کلمه در نظر بگیریم به عدد 110 هزار کلمه میرسیم. و جالب اینجاست که یه کتاب خوب حدود 70 هزار کلمه و یه پایان نامه حدود 50 هزار کلمه در خودش داره. یعنی تو این مدت دوساله انگار دو تا کتاب رو توی وبلاگ نوشتم. این خودستایی ها یک مرحله گذاره. گذر کردن در اینجا معنی قشنگی داره. کاری رو انجام میدی و روش گیر نمیکنی.

شاید وقتی کاری رو انجام دادی و گذشتی بعدا فکر کردن به اون کار و بیرون کشیدن اشتباهات خیلی کار مفیدتری باشه تا اینکه در حین انجام کاری مدام ترمز بگیریم و با خودمون کفر کنیم که کاری که میکنیم درست هست یا نه. منظورم صرفا از جنبه متمرکز بودن در حین انجام کاره. مثال شلیک تفنگ اینجا خیلی مناسبه. تصمیم بگیریم و وقتی تصمیمی گرفتیم دیگه در انجامش شک به خودمون ندیم.

امروز شروع کردم به خوندن کتاب روانشناسی ابراز وجود از رابرت آلبرتی، اگر کتاب خوبی بود باز ازش اینجا میگم. تو این 40 صفحه اول یه جاش برام جالب بود. میگفت ابراز نکردن خودمون میتونه اثراتی مثل مشکلات گوارشی، سردرد، خستگی، حساسیت پوستی و سختی تنفس ایجاد کنه.

پی نوشت: دو روز اینجا غیبت داشتم. از اینکه دوباره اینجا هستم خیلی خوشحالم. مثل آدمی میمونم که یه سفر کوتاه از نظر زمانی اما با مسافت طولانی رفته و برگشته خونه.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد مقیسه

باید یک دردی بکشیم تا کاری انجام بدیم

تقریبا دو هفته ای میشه که با خودم قرار گذاشتم تا کتاب های غیر مرتبط با پایان نامم رو کنار بگذارم و فقط به اون بچسبم تا کارم زودتر پیش بره. خیلی ساده بگم که اینطوری پیش نرفت. خیلی خیلی کمتر از چیزی که مشخص کردم شد. یک جورهایی بدتر هم شد. روزهای اول شاید فقط خوب بود. باید کمی بیشتر برای این برنامه ریزی آشفته فکری کنم.

صبح داشتم یک پادکست از رادیو فول استکس گوش میدادم ک با اسماعیل آتشپز گرگری مصاحبه کرده بودند. آقای آتشپز گرگری موسس سایت فرادرس هستند، ایشون در میانه این پادکست حرف جالبی در مورد انجام دادن کارها برای پیشرفت و هزینه کردن گفتن. فرمودن ما باید حتما از یک جایی دردمون بیاد تا بریم و براش کاری انجام بدیم. کار خیر دیگه مثل حالت اول نتیجه بخش نیست. مثال شون هم این بود که شرکت گوگل وقتی در زمینه ی برنامه نویسی احساس کمبود میکنه و دردش رو میچشه میره و به دانش آموزان دوره ابتدایی از مقاطع ابتدایی بهشون برنامه نویسی یاد میده تا در آینده مشکلی ازش رو حل کنن. در مقابل افرادی که بدون وجود درد و کمبودی صرفا یخاطر اینکه پول دارند میخوان کار خیر کنند، نتیجه ای که خواهد داشت چندان مثل حالت اول برای جامعه نخواد بود.

خیلی حرفهاشون جالب بود و پیشنهاد میکنم که نرم افزار کست باکس رو دانلود و پادکست فول استکس رو توش جستجو کنین.

منم تا وقتی که دردم نیاد، تا وقتی که براش احساس نیاز شدید نکنم جوری که با فکر کردن بهش اون درد برام زنده نشه، کتاب خوندن ها و قایل گوش دادن ها اون جوری که باید نتیجه برام به همراه نداره. باید فکری کنم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مقیسه