چند وقتی میشه که به نوشتن علاقه پیدا کردم، دوست دارم بنویسم و انجام بدم. درونم این کار رو دوست داشتم اما چیزی که جرقه ای زد که این کارو شروع کنم به صورت جداگانه (در کنار وبلاگ های دیگه ام، و نه یکی از اون ها) یه استاد خوب بود. استاد دوست داشتنیم آقای شعبانعلی. نه تا حالا دیدمش و نه فکر کنم در آینده بشه که ببینمش. حرفایی رو اینجا می گم که مهم ان لااقل برای خودم. هنوز عنوانی برای وبلاگم انتخاب نکردم ، به مرور هم سعی می کنم هدفم رو از نوشتنم برای خودم مشخص تر کنم.

پی نوشت: این کارو میکنم چون نیاز دارم. شاید مثل کسی که درون اتاق تاریکی دور از ادم ها  نشسته و زندگی رو جمع و جور میکنه.