جایی برای مرور زندگی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گزارش» ثبت شده است

گزارش سال 1397

امروز آخرین روز سال 1397 هست. خیلی زود گذشت. میدونم اما با این حال یکی از طولانی ترین سال های عمرم در این 24 سال بود. دلیلش رو هم خوب میدونم. اینکه اول سال ترسیدم و یکم آینده رو دیدم و سعی کردم به خودم تکونی بدم تا از این رودخونه ی جاری شده که 24 سال توش زندانی بودم خارج بشم. هنوز خارج نشدم ولی خب حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم دستاوردم این بوده که حالا میدونم تو چه وضعیتی قرار گرفتم و کجای این رودخونه قرار دارم.

خلاصه کردم 365 روز گذشته در یک صفحه ی وبلاگ و اون هم در یک بار کار دشواریه. اما خب تا جایی که بتونم سعی میکنم جامع بگم و بگذرم.

کتاب خوندن:

اوایل امسال نشستم و تعداد کتابهایی که سال 1396 خونده بودم رو درآوردم شد حدود 17 کتاب، با خودم قرار گذاشتم که این مقدار رو امسال بیشترش کنم که حالا این عدد رسید به 24 کتاب. من در اوایل سال که پار انرژی بودن گاهی روزها 50 تا 70 یا هشتاد صفحه کتاب میخوندم. داخل پرانتز بگم نه اینکه هر روز. بلکه شاید یه هفته اینطوری بود. اینو میگم چون خودم میدونم چطوری خوندم و هرکی این گذارش رو بخونه ممکنه فکر کنه چه آدم کتابخونی. من شاید در 70 در صد از روزهای امسال یک صفحه هم نخونم. که اکثرا هم در همون 9 مال اول سال بود. در سه ماهه آخر تقریبا این مقدار بشدت کم و کمتر شد. با این حال از این که این مقدار بیشتر از پارسال هست خوشحالم. جالبه تا همین چند دقیقه پیش وقتی فکر میکردم از خودم ناراحت بودم.

نوشتن:

امسال برای من سال پر نوشتنی بود. از سال قبل که حتما بیشتر بود. اوایل امسال مجموعه گزارش هایی رو مینوشتم. این کار روز هر روز انجام میدادم و تقریبا برای 40 روز ادامه دادم و بعد کنار گذاشتم. دلیلش رو هم یادم نیست ولی دیدم که خیلی خسته کننده شده. توش هم چیز خاصی نبود غیر از ماجراهایی که توی طول روز میگذشت و کارها و تصمیماتی که میگرفتم. خاطره نبود بیشتر تو سبک گزارش بود. بعد ازاین گزارش ها حدود 16 تا نامه نوشتم به دوستم. اون هم تموم شد. بعد چند روزی به خودم نامه می‌نوشتم که اون رو خیلی زود بی انگیزه شدم و در نتیجه کنار گذاشته شد. نوشته های کاغذی کنار گذاشته شد تا همین ماه پیش که دوباره چند تا نامه اینبار برای خدا نوشتم. چون احساس میکردم از خدا فاصله گرفتم و دور شدم.

نوشته های وبلاگی اما از شهریور به صورت جدی شروع شد. جرقش هم یاد نیست اما تا قسمت زیادی مرتب و هر روز نوشتم. غیر از این چند روز آخر سال که گاهی وقفه میفتاد.

سلامتی فیزیکی:

من نسبت به سلامت فیزیکی چندان برنامه ای نداشته و ندارم. لااقل امسال نداشتم. نه این که برام مهم نباشه، فقط کمتر بهش فکر میکنم. و در نتیجه کمتر هم بخاطرش سپاسگذارم. امسال باشگاه نرفتم. گاهی خونه تمرین و ورزش میکردم. اوج برنامه برای ورزش پیاده روی های صبح بود که دقیقا یادم نیست چه روزهایی بود اما برای یک هفته یا دو هفته روزی دو-سه ساعت پیاده روی میکردم. روزی تقریبا ده کیلومتر که عدد کمی نیست. یکی از یادگارهای من از این دوران این بود که کرج رو بهتر شناختم و نقشه کرج تو ذهنم شکل گرفت و بزرگتر شد. آخرین برنامه ورزشیم هم حدود دو هفته طول کشید که اونم طول خونه بود و روزی حدود 20 دقیقه ورزش میکردم.

با کمک برنامه pacer امسال تعداد قدم هایی رو که برداشتم حساب شده. امسال حدود 3 میلیون قدم رو به همراه گوشیم برداشتم که میشه حدود 125 هزار کالری، و تقریبا 1050 کیلومتر. و در کا حدود 15 هزار دقیقه در حال قدم ردن بودم. این اعداد در ظاهر بزرگه اما یادمون باشه که نتیجه 365 روزه. بازم باید مدام و مدام و مدام اثر مرکب رو به ذهنمون بیاریم. این اعداد به هیچ دردی نمیخوره غیر از این که سر سال به خودمون بگیم و خوشحال بشیم. لطفا اگر خوندین به هیچ وجه اینها رو معیار یا مقایسه نکنین. همین که برید و این برنامه رو نصب کنین و بذارید حساب کتاب زندگی در پس زمینه محاسبه بشه برای من باعث خوشحالیه.

سلامت روانی:

این از اون مواردیه که توش به چیز خاصی هم رسیدم و هم نرسیدم. رسیدم چون بارها در این یک سال در مقاطعی فهمیدم چه چیزی باعث خوشحالی، ترس، حس خوب، صمیمیت و ... آدم میشه اما بعدش فهمیدم که همون یافته چقدر میتونه بی فایده باشه. توی ذهنم ستونهای استواری شکل نگرفته ولی فهمیدم که به این ستونها نیاز دارم تا بتونم سالهای سال سلامت روان خودم رو تضمیم و تامین کنم. گزارش این بخش از بخشای قبلی سخت تره. میدونم داشتن دید واقعی و به قول آقای هانس رازلینگ Factfullness بودن چقدر برای ما خوبه. امسال تو این مورد به موفقیت خاصی نرسیدم ولی شناخت بیشتری پیدا کردم. به یه نتیجه خوب هم رسیدم. خونه نشستن و و سر خودم رو گرم کردن برای درک دنیای واقعی کمک زیادی نمیکنه. به عبارتی فایده نداره در مورد بازاریابی کتاب بخونی اما پات رو از کتابخونه بیرون نذاری تا در جهتش کاری کنی. موازنه عمل و علم رو هم در آقای ادوارد دبونو و کتاب هاش دیدم که ساده ترین بازی ها رو به اصول زندگی و فکر کردن ما وصل می‌کرد و درس میداد. عمل در یادگیری رو خیلی خوب یاد میده و توصیه میکنم حتما کتابهاش رو بخونید. الان بعد از حدود 2 ماه هنوز اون بازی هایی که درس داد رو خوب یادمه.

رشد:

ما آدم ها وقتی بزرگ میشیم یک جایی اون بچه ای که درونمونه رو بذاریم کنار و وارد دنیای آدم بزرگ ها بشیم. من امسال این حالت رو کم تجربه کردم. شاید حدود 3-5 بار. یه ضرب المثلی هم هست که میگه kill the boy. توصیه بینظیریه. ما گاهی باید بچه ی درونمون رو بکشیم تا بزرگ بشیم. اگر نکنیم، شاید بزرگ بشیم اما بچه بمونیم. مثل فردی که پشت دوستش غیبت میکنه. این رفتار وقتی بزرگ بشیم برای ما یه رفتار منقرض شده میشه و باید باور کنیم تا زمانی که نکشیمش اون رفتارها در درونمون باقی میمونه. این بچه ربطی به اون خصلتش که مربوط به لذت بردن از زندگی و آزاد زیستنه نیست. منظور جرکت هاییه که نه اخلاقیه و نه پسنیدیده.

اهداف:

اهدافی بنظرم قشنگن که دنبال بشن و به پایان برسند و تموم بشن، بعد بشینیم خودمون رو یه چیزی مهمون کنیم و بریم سراغ هدف بعدی. اهداف از این جنس توی امسال خیلی کم داشتم. کارهای مختلفی بود اما تا جایی پیش میرفت که عادی میشد و کنار گذاشته میشد. نمیتونست اون شارژ و انرژی لازم رو برای کازهای بعدی درست کنه.

میگن وقتی بشینی و به زندگی و کاری که قبلا فکر کنی و ازش درس بگیری برد کردی. من اهدافم اهدافی نبود که مربوط به کار و زندگی باشه. جنس اهدافم با اهداف دیگران فرق داشت. همه ی هدف ها ارزشمندن چرا که هر حرکتی بهتر از حرکت نکردنه. امسال جنس اهدافم اهداف جامعه پسند نبود. اهداف قابل ارائه به دیگران نبود. این هم خوبه و هم بد. این اهداف مثل این میمونه که سرت رو توی لاک خودت بکنی و سعی کنی با دقت ببینی و بدیش هم اینه که فقط سرت توی لاکت باشه و جای دیگه رو نبینی و در موردش ندونی و ارتباطی با جاهای مختلف نداشته باشی. قابل ارائه بودن و غیر قابل ارائه بودن بنظرم بهترین توضیحه. امسال اهدافی که بشه اونها رو توی رزومم بذارم کم بود.

روابط:

ما گاهی برامون تعداد روابط مهمه و گاهی کیفیتشون. امسال یه دوست با کیفیت دارم که بودنش برای همه لازمه. منظورم دوست دختر یا پسر نیست. منظورم رفیقه. از بودنش راضی ام و خدارو شکر میکنم.

اینجا گزارشم رو تموم میکنم. یکسال رو خلاصه کردن الان بنظرم کار خیلی سخت تری شد. اگه بدون خلاصه نویسی بخوام بگم شاید حدود ده صفحه ای مطب رو بشه توش پر کرد. از بعضی از این حرفها میتونم نتیجه گیری هایی کنم ولی به همینحا قناعت میکنم چون واقعا دستم هم از نوشتن خسته شد.

در این هفته های پایانی سال مدام این جمله ی آقای شعبانعلی رو به خاطر میارم که بعدا هم سعی میکنم تو یه پست جداگانه در موردش حرف بزنم:

موفقیت، رشد و تمایز حاصل هزاران کار خوبی که باید انجام میدادیم و به درستی و دقت انجام داده ایم نیست، حاصل معدود کارهای خوب و مفیدی است که می‌توانستیم انجام ندهیم و کسی منتظر انجامش نبود آما انها را انجام داده ایم.

برای تمام دوستانم آرزوی سلامتی و حال خوش دارم.

سال نو مبارک.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مقیسه

معرفی نرم افزار Quality Time

ما این رو میدونیم که برای بهتر شدن چیزی باید اول اون رو اندازه بگیریم. و با اندازه گیری این توانایی رو پیدا کنیم تا رشد و پیشرفت و یا شاید هم میزان عقبگردمون رو بررسی کنیم.
قبلا هم در گزارشی (گزارشی از پیاده روی یک ماه من) نرم افزاری رو معرفی کردم که با کمک اون می‌تونستیم مقدار مسافتی که در طول روز طی می‌کنیم و همین طور تعداد قدمهامون رو ثبت کنیم. و امکانات خیلی خوب اون نرم افزار رو هم معرفی کردم. در همون پست از نرمافزار Quality Time گفتم و قرار گذاشتم تا روزی این نرم افزار رو هم معرفی کنم. و حالا همون روزه.
این نرم افزار رو آقای دکتر محمد فاضلی در کانال تلگرامشون معرفی کرده بودند.
نرم افزار Quality Time تمامی استفاده ما از گوشی رو به صورت یک تایم لاین ذخیره می‌کنه. در این نوار به خوبی به ما نشون میده که در چه ساعت چه نرم افزار و برای چه مدتی استفاده کردیم. در گزارش های کلی تر اطلاعاتی ازتعداد ورود به برنامه، مدت زمانی که ما از اون اپلیکیشن استفاده کردیم و تعداد روشن و خاموش شدن صفحه رو به ما نشون می‌ده. در تصویر پایین میتونید تعدادی از گزارش های این نرم افزار رو ببینید.
Quality Time
یکی از قابلیت های خوب دیگه این نرم افزار اینه که میتونیم تنظیم کنیم که اگر میزان استفاده مون از یک نرم افزار به مقدار مشخصی رسید به ما اطلاع بده. همینطور میتونیم خروجی های متفاوتی از نرم افزار بگیریم و اگر خواستیم برای کسی ارسال کنیم.
شاید اگر در استفاده از گوشی هیچ آماری ندارید و بنظرتون گاهی خیلی غرق گوشی می‌شید بهتره برای مدتی این نرم افزار رو امتحان کنید. دست کم به ما این آگاهی رو میده که در روزچقدر و چطور داریم از گوشی استفاده می‌کنیم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

بایدها و نبایدها در نوشتن طرح پیشنهادی و پروپوزال از زبان پاتریک فورسایت

آنچه در زیر می‌آید نکاتی است که پاتریک فورسایت در کتاب مهارت نوشتن گزارش و طرح برای نوشتن پروپوزال و طرح پیشنهادی، گزارش و در کل هر نوع نوشته ای ضروری میداند. با رعایت این کارها نوشته ای حرفه ای تر خواهیم داشت.

نباید ها:
نباید خیلی باهوش باشید.
نوشتن مجالی برای جلب نظر و پیروزی خواننده است نه فرصتی برای ابراز مهارت‌ها و استادی خود.
نباید خیلی پیچیده بنویسید.
سادگی مطالب بسیار مهم است
نباید خودبین و مغرور باشید.
یعنی به جای اینکه به مقاصد و اهداف خواننده توجه کرده باشیم، خودمان از خودمان، شرکتمان، محصولات و خدماتمان صحبت کنیم.
نباید پر ادعا باشید.
استفاده بیش از حد از صفات «برترین» میتواند باعث شکست شود. ضمن اینکه باید جرات بیان باورهایتان را داشته باشید.
نباید ایده بدهید.
نباید بیش از حد از عبارات مقایسه ای و استدلالی استفاده کنید.
نباید با عبارات منفی به بیان نکات بپردازید.
نگوییم «اگر این حالت نباشد، آنگاه ...»، بگوییم «راه حل موجود برای شما ... یا ... است.»
نباید خواننده را کم اطلاع بپندارید.
نگوییم «احتمالا شما نمی‌دانید که... »، بگوییم «هنوز به گوش بسیاری از مردم نرسیده است که... »
نباید در شوخی کردن افراط کنید.
هرگز شوخی نکنید مگر اینکه از تاثیر آن مطمئن باشید.
نباید خیلی زود فواید و نکات مثبت را بیان کنید.
اگر برگ برنده ها را زود رو کنید. دستتان خالی می‌ماند.

بایدها:
بر حقایق تمرکز کنید.
آنچه بیان می‌کنید باید قابل اعتماد و واقعی باشد. با گفتن: «این‌ها تمام حقایقی است که باید بدانید...» این بخش را از سایر بخش‌ها متمایز کنید
از جلوه های بصری استفاده کنید.
عکس‌ها، تصاویر، نمودارها، نقاشی‌ها میتواند گویا تر از متن باشد.
تکرار کنید.
می‌توانید نکات کلیدی را بیش از یک بار بیان کنید. این نکته در تکرار مخصوصا جهت تاکید کاربرد دارد.
زبان را تغییر دهید.
راه هایی را پیدا کنید که یک مطلب واحد را به چند شیوه بیان کنید.
تازه ها را بگویید.
با فرض اینکه شما چیز جدیدی دارید برای مثال یک محصول منحصر بفرد، با چند کلمه مطمعن شویم که خواننده از آن مطلع است.
گیرنده را مورد خطاب قرار دهید.
ما باید بدانیم که برای که می‌نویسیم. چه چیزی را دوست دارد و چه مسائلی خوشایند او نیست.
مخاطب را وادار به ادامه مطلب کنید.
میتوانید در انتهای صفحات جملات را بشکنید تا خواننده مجبور شود برای ادامه جمله صفحه را ورق بزند.
پاراگراف ها را به هم پیوند دهید.
این کار روش دیگری برای ترقیب به ادامه مطلب است. مثلا پاراگراف بعد را با «یک مثال از این مطلب این است که... » و در پاراگراف بعد «اکنون مثال فوق را بررسی می‌کنیم».
توصیف کنید.
واقعا توصیفی بنویسید. بهتر است یک سیستم را با «به نرمی ابریشم» توصیف کنیم تا اینکه بگوییم «کار کردن آن بسیار روان است».
نام افراد را ذکر کنید.
نگوییم «سرپرست بخش الف شرکت»، بگوییم «آقای فلانی، سرپرست بخش الف شرکت».
اعتبار بیفزایید.
استناد بیاورید و در نقل قول‌ها اسامی ها را بیاورید.
تکرار کنید.
می‌توانید نکات کلیدی را بیش از یک بار بیان کنید. این نکته در تکرار مخصوصا جهت تاکید کاربرد دارد. بله این مورد تکراری است! اما آنقدر مهم هست که تکرار آن لازم است. باید نکات اصلی را در هر کدام از نامه‌های تکمیلی، طرح یا نامه اصلی بیاورید.

پی‌نوشت: با تشکر از علیرضا جواهری و مراد سنگر گیر بابت ترجمه خوب این کتاب.
پی‌نوشت 2: این نکات رو در صفحه پنل وبلاگ بصورت یادداشت گذاشتم تا جلو چشمم باشه و قبل از نوشتن بهشون فکر کنم. میدونم که نکات مهمی هستن که بعضی هاش غیر از طرح های پیشنهادی برای دیگر انواع نوشتن هم مفیده.
پی‌نوشت3: این نکات در نوشتن پروپوزال پایان نامه هم می‌تونه کمک کننده باشه.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

گزارشی از پیاده روی یک ماه من

مقدمه:  امروز در بخش موضوعات وبلاگ بخش جدیدی را ایجاد کردم به عنوان گزارش‌ها. البته از خیلی وقت پیش به فکر ایجاد این بخش بودم چون بعضی نوشته ها از جنس گزارش هستند و ارائه ی آن ها در زیر موضوعات دیگر منطقی نیست. پس از این ببعد گزارشات مربوط به یک کار یا بازدید یا ... در این قسمت می‌آیند.

در اولین پست از بخش گزارشات میخواهم گزارش کاری را بدهم که از حدود 2 ماه پیش شروع شده. دو ماه پیش در کانال تلگرامی دکتر محمد فاضلی پیامی دیدم که در مورد اندازه گیری میزان استفاده روزانه از گوشی و نرم افزارها و بخصوص شبکه های اجتماعی گفته بودند. و درباره اینکه این ضبط اطلاعات چه فایده ای برای ما می‌تواند داشته باشد. نرم افزار Quality time را هم برای اینکار معرفی کردند.

از آنجایی که نقش این اندازه گیری ها برایم جالب است و قبلا در مورد نقش اندازه گیری ها در بهبود وضعیت هم گفته بودم. بعد از جستجو توانستم دو نرم افزار را پیدا کنم یکی Pacer که برای ثبت میزان قدم های روزانه بود و آن یکی هم Quality time که مفرفی کرده بودند.

در اولین پست گزارش ابتدا از نزم افزار Pacer خواهم گفت و در گزارش بعدی به Quality time خواهم پرداخت.

----------

من از نرم افزاری برای ثبت تعداد قدم ها و مسافتی که در روز طی می‌کنم استفاده میکنم. نام این نرم افزار pacer است. بنظرم دقت خوبی در ثبت تعداد دقیق قدمها دارد. همچنین قابلیت شخصی سازی آن به ما این امکان را میدهد تا پروفایل تشکیل دهیم و گزارشی از مسافتی که در روز با راه رفتن طی میکنیم بر اساس همین اطلاعات به ما می‌دهد.
این نرم‌افزار میتواند گزارشاتی آماری از تعداد قدم ها و مسافت و کالری را به صورت  روزانه، هفتگی، ماهانه و شش ماهه برای ما درست کند. گزارشهایی که میدهد شامل مقدار مسافت طی شده، تعداد قدم ها و مقدار کالری هایی است که سوزانده ایم. البته نموداری برای وزن هم دارد که البته خودمان باید آن را به صورت دوره ای اندازه بگیریم و در نرم افزار ثبت کنیم تا آن را هم در نمودار نشان دهد.
قبل از این که این نرم افزار را نصب کنم دیدی از مقدار مسافتی که در روز راه میرفتم یا اینکه در روز معمولا چه مدت راه میرفتم نداشتم. اما حالا میدانم در شرایط عادی در روز حدود 7 هزار قدم معادل 4.5 کیلومتر راه میروم. در هر روز حدود 300 کالری صرف راه رفتن میکنم و تقریبا در هر روز حداقل 1ساعت را در حال راه رفتنم. جالب اینکه در گزارش سی روزه ی آن توانستنم الگوهای جالبی هم پیدا کنم.
تصاویر گزارش های آن را اینجا می‌آورم.

تعداد قدم های روزانه

نمودار بر اساس قدم ها

حدود 212 هزار گام در ماه

روزانه حدود 7 هزار قدم

نمودار بر اساس کالری

در ماه گذشته حدود 9000 کالری

روزانه 300 کالری

نمودار بر اساس مسافت

136 کیلومتر پیاده روی

روزانه 4.5 کیلومتر

نمودار بر اساس مدت فعالیت

1900 دقیقه پیاده روی در ماه

روزانه یک ساعت

میله های نمودار را که می‌بینم بعضی از آنها را می‌توانم به یاد بیاورم که آن روز را سرگرم چه کاری بودم. مثلا آن روز که میله اش از همه بلندتر است بیشتر روز را به همراه دوتا از دوستان گل یعنی هومن کوچکی و حسین حسن زاده در پارک بودم. یا اینکه از نیمه دوم نمودار ببعد شیفت شب شروع شد و تقریبا هر روز را به تهران می‌آمدم و می‌آیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

امامزاده صالح، دکتر حسابی و کمی بالای شهر

برای یک بازدید کلاسی گذرم به میدان تجریش افتاد. از یکی از دوستانم شنیدم که امام زاده صالح نزدیک آنجاست. حدود سه ساعتی زودتر از قرار مقرر با همکلاسی ها به تجریش رسیدم :)
 فرصت رو مناسب دیدم که یک سری به آنجا بزنم.
وقتی وارد آن جا شدم زیبایی نمای آینه ای چشمانم را گرد کرد مثل این بود که هزاران ستاره به در و دیوار و سقف باشد. تمام سقف و دیوار ها آینه کاری بود. و یک متر پایین دیوار ها سنگ مرمر بود. سنگی که از بچگی دوستش دارم و فکر میکردم که سنگی جادویی است اخر سنگ ها درونشان دیده نمی‌شد و شفاف نبودند. الان که کمی عاقلتر شدم میدانم که ادم ها برای قشنگ جلوه دادن چیزی، چیزی دیگر را که زیبایی بیشتری دارد به آن وصل می‌کنند. بگذریم، اسم آن هنر آینه کاری است و بنظرم کاری در این حجم, کار خیلی سنگینی بوده و هزینه های خیلی زیادی داشته.
هزینه های آن از کجا آمده؟ حتما مردم هم سهمی از این کار را پرداخته اند.
بعدش وقت رفتن به موزه بود. موزه دکتر حسابی در بخشی از منزل خودش قرار داشت و وسایلی را که در طول زندگی اش جمع کرده بود را گرداوری کرده بودند.  منزلشان که الان پسرشان در آنجا ساکن است بزرگ بود و پر از درخت و گیاهان و صدای پرندگان. شخصی که به گفته خودش دستیار دکتر بود لوازم و وسایل انجا را برایمان توضیح می‌داد. فضای بزرگی نداشت و پر از خرت و پرت و وسیله بود. طبقات پایینتر انجا کتابخانه بود که یک سر هم به آنجا زدیم.
شب قبلش شیفت شب بودم و با چرت کمی که زده بودم زیاد خسته نبودم. در کل هر چیزش را اگر نشود خوب دانست قدم زدن در کوچه های تجریش و دیدن بافت متفاوت انجا جالب بود.
 این بازدید را در اخرین روزهای فروردین رفتم و این نوشته را پیشنویس کرده بودم و الان یک ماه و چند روزی از آن روز می‌گذرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه