جایی برای مرور زندگی

۳ مطلب با موضوع «سفر اکتشافی» ثبت شده است

یک بازی فکری جالب

روی زمین دراز بکشید. رو به بالا باشید. چشماتون رو ببندید.

اولین چیزی که به ذهنتون میاد رو بهش بچسبید. هر چیزی باشه، مهم نیست. فقط به یه نقطه ی شروع نیازه. سخت نگیرید و سعی بیخودی هم تلاش نکنید قرار نیست دقیقا طبق برنامه پیش برید چون اصلا برنامه ای وجود نداره. اون موضوع و شکل و کلا هز چیزی که به ذهنتون رسید رو بگیرید و بعدش قدمی به جلو در ذهنتون بردارید. اصلا بهتره بگم شما کاری نکنید بلکه به ذهنتون اجازه بدید تا حرکت کنه. به موضوعی جلو تر برسه و به یه موضوع جدید و همینطور ادامه بده. هیچ وقت سعی نکنید کنترلش کنید بلکه سعی کنید اونچه در ذهنتون اتفاق میفته رو فقط مشاهده کنید. مشاهده محض. ببینید مغز شما رو به کدوم سفر ها میبره.

بازهم تاکید میکنم هیچ تلاشی نکیند. دنبال نقطه شروع باشید. هر چی بود بپذیرید و اجازه حرکت بدید. هیچ قضاوتی نکنید حتی اگر با بدترین صحنه ها مواجه شدید. حتی اگر قسمتی از یک صحنه حال به هم زن رو دیدید فقط تماشا کنید.

در طول انجام اینکار نیازه که تحرک فیزیکی نداشته باشید. هر تحرکی ذهن شما رو مجبور به توجه میکنه. بگذارید در محتویات خودش متمرکز بمونه. اون وقت با چیزای جالبی مواجه میشید.

نمیگم چه اتفاقاتی میفته چرا که تجربه ها خیلی از این حالت متفاوته.

فقط یادتون باشه نه کنترل کنید و نه پیش بینی. فقط به عنوان کسی که نشسته و داره افکارش رو نظاره میکنه ببینید.

خوشحال میشم تجربتون رو بدونم.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
محمد مقیسه

ویژگی‌های یک سفر اکتشافی خوب

قبلا در مورد سفر اکتشافی گفته بودم. یک سفر اکتشافی گردشی کنجکاوی‌محور برای حل یک معما و دیدن یک جای جدید است. انتخاب این نام هم بدلیل جالب بودن این ترکیب بود و ممکن است در جاهای دیگر معناهای مختلفی داشته باشد مثلا ممکن است یاد اکتشافات معدن بیفتید. یا تحقیق های میدانی. پس بهتر است ابتدا برای اینکه فضای فکری شما راجع به معنای این عبارت با آنچه در ذهنم است نزدیک تر کنم اجازه بدهید که بگویم سفر اکتشافی چیست؟ سفر اکتشافی، رفتن و ملاقات با جایی است که یک سری ویژگی ها را داشته باشد.
1- ما ترجیحا لازم است تا به حال آنجا نرفته باشیم. مثلا پارک محله قبول نیست:). میتونه یک پارک در منطقه‌ی دیگه ای از شهر باشه ولی جاهایی که همه جاش رو میشناسیم نمیتونه یک سفر اکتشافی به حساب بیاد.
2- بدانیم چنین جایی وجود دارد. از کسی شنیده باشیم. روی نقشه دیده باشیم. در فیلمی آن را دیده باشیم. پیشنهاد می‌کنم حتما وقتی اسم جایی رو شنیدید که کمی دلتون خواست برید اون رو در اولین قدم یادداشت کنید. اینطوری یک لیست از جاهایی داریم که میتونیم بریم و ببینیم.
3- باید آن جا برایمان یک سوال وجود داشته باشد. مثلا منطقه آنها چشکلی است؟ مردمان آنجا چه نوع رفتار و اخلاقی دارند؟ چیا اونجا هست؟ چه کاری اونجا انجام میدن؟ و ... پس برای سفرمان هدفی باید داشته باشیم.
اگر دیدن و شناخت محیط برایتان مهم نیست کسی را تصور کنید که تمام زندگی خود را در یک اتاق انجام می‌دهد. از دنیای بیرون چه تصوری می‌تواند داشته باشد. حال خودمون رو نسخه کمی پیشرفته تر همین فرد میتونیم ببینیم. بسیاری از شناختی که ما از محیط داریم بدلیل جبر بوده. اینکه کاری داشته ایم و گذرمان به جایی افتاده یا با دعوت دوستی به آنجا رفته ایم. خلاصه تعداد دفعاتی که خودمان به انتخاب خودمان انتخاب می‌کنیم که به چنین جاهایی برویم معمولا کمتر است.

4- سفر های اکتشافی ما باید هدف ثانوی هدفی بزرگتر باشد. این خیلی مهم است که دلیل و معنای انجام کاری را بدانیم وگر نه در تمام طول انجام یک کاری همواره در حالت گیجی و شاید خود خوری به سر می‌بریم. اگر هدف و معنایی پشت این کار نباشد کار ما کم از خودآزاری ندارد. فکر کنید به کوهی رفته ایم و نشسته ایم. بعدش چه؟ خب که چه؟ همین بود؟. ما باید این کارمان در راستای هدفی بزرگتر باشد. هدفی که با مطالعه در ما شکل گرفته یا در راستای انجام کار خاصی باشد. منظورم از ثانوی این بود که هدف های کوچکی داشته باشیم که در راستای یک هدف بزرگ تر باشن.
5- بعد از رفتن بتوانیم دستاورد خودمان را در جملاتی بیان کنیم. بتوانیم توضیح دهیم. بتوانیم بگویم در طی این سفر کجاها رفتم. چه چیزهایی دیدم، چه چیزهایی فهمیدم و چه چیزی که از قبل فکر میکردم دیدم طوری دیگر است و و و
6- باید بدانیم... اگر در جایی از سفر خمیازه کشیدیم و بی انرژی شدیم اگر لحظه ای کنجکاوی و تلاش برای کشف از ما دور شد ما معنای کار خود را فراموش کرده ایم. ما نمیدانیم برای چه چیزی داریم اینکار را انجام می‌دهیم. شاید بهتر است بجای اینکه از خودمان با «چرا» سوال بپرسیم بجای آن از «چه چیزی» استفاده کنیم. جواب دادن به این سوال بنظر راحت تر است. مثلا نپرسم چرا به اینجا آمده ام. بپرسم به این جا آمدم تا چه چیزی بدست آورم.
7- بدانیم سفر میکنیم تا چه چیزی بدست بیاوریم. چه چیزی را بفهمیم. چه چیزی را پیدا کنیم. چه چیزی را اصلاح کنیم و چه چیزی را تمرین کنیم.
8- یکی از بهترین جاهایی که میتونیم بریم، جاهایی میتونه باشه که کمی به ما حس ترس بده. البته منظور جاهای خطر ناک نیست :) مکان هایی که به قدری برای ما ناشناس باشه که از قدم گذاشتن درش ترس داشته باشیم. مثل یک جنگل خلوت. فکر می‌کنم اگر این سفر به شکل درستی انجام بشه دستاورد بالایی برامون داره.
9- از مکان هایی که تو مورد 8 هست میشه به شاید ساده ترین جاها شاره کرد که از رفتن بهش ترس داشته باشیم. ممکنه تابحال من موزه نرفته باشم یا تئاتر، یا سینما، یا بازار، یا استخر. ممکنه هیچ تصوری از اینکه اونجور جاها چشکله نداشته باشیم. و هدف ما هم دقیقا همین باشه تا تصویری از این مکان ها بدست بیاریم. مثلا خودم تابحال تجربه سینما رو نداشتم. بیشتر اینجور جاها که با شنیدن اسمش نمیتونیم یه تصویر درست و حسابی و واقعی ازش بدست بیاریم.
10- و یکی از لذت بخش ترین بخش سفر اکتشافی میتواند پیدا کردن یک هم صحبت باشد. صحبت کردن با مردم مختلف و آدم ها و چه بسی شروع یک دوستی در همین گردشها.
11- همیشه دست خالی و با یک کوله اب کمترین وسایل سفر کنید. خوراکی ها را در هر جایی می‌شود تهیه کرد. البته این قسمت خوشمزه ماجرا همیشه باید باشد. بعد از این همه راه یک خوراکی خوشمزه کمترین جایزه ای است که میتوانیم به خودمان بدهیم.
این ها ویژگی هایی بود که من برای سفرهای خودم در نظر گرفته ام. بعضی از آنها را رعایت کرده ام و بعضی های دیگر را هنوز نه. گاهی که فکر میکنم عمری که ما داریم حیف است که به ابن بپردازیم که یک مسیر ثابت برای برای همه عمر طی کنیم. وقتی می‌شود هزار راه مختلف را رفت چرا یک راه را هزاربار برویم؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

سفر اکتشافی

این عبارت را اولین بار در فیلمی به نام «بینهایت بلند، بی اندازه نزدیک» دیدم. سفر اکتشافی در این فیلم  سفرهایی برای کشف یک چیز جدید و حل کردن یک معما بود. پسربچه‌ای به نام اسکار شل در تلاش برای حل معماهایی که پدرش به او می‌داد دست به جستجو و گردش در مکانهایی می‌زد تا بتواند چیزی پیدا کند که به حل معما نزدیک تر شود.

این فیلم باعث شد تا به فکر انجام چنین سفرهایی بیفتم. الآن که دارم این مطلب را می‌نویسم سومین سفر اکتشافی خودم را رفته ام.

نتایجی که از این سفرها میتوانند داشته باشند اینها هستند:

آشنا شدن بیشتر با شهر خودم؛

تجربه منظم حس شگفتی پس از مدتی احساس امنیت؛ زندگی بدون داشتن لحظات بدون هیجان حالتی یکنواخت و فلت دارد.

شارژ شدن برای یک هفته فعالیت.

تجربه رابطه نزدیک تر با طبیعت؛ چیزی که خیلی وقت است از آن فاصله گرفته ایم.

سفر اکتشافی

لازم نیست حتما مکانی خارج از شهر یا پرت باشد تا ارزش چنین ماجراجویی را داشته باشند. هر مکانی هر چقدر دور یا نزدیک اگر بتواند به ما احساس شگرف بودن و هیجان بدهد برای این کار مناسب است. بنظرم خیلی بهتر از این است که به جایی که ده بار رفته ایم باز هم برویم. من در نظرم مکان های قدیمی شهر که هنوز بافت قدیمی خودشان را دارند، موزه ها، پارک‌های منتخب، مکان‌های طبیعی، کوه و هر جای دیگری که برای ما تکراری نباشد خوب است. من روز های جمعه را برای اینکار انتخاب کرده ام. از یکروز در هفته تا یکروز در ماه برای اینکار کنار گذاشتن نیاز به برنامه ریزی چندانی ندارد. ولی خب ارزشش را دارد.


پی نوشت: این مطلب سرآغازی بود برای این که دسته بندی سفر اکتشافی را در وبلاگ باز کنم. در آینده درباره این سفرها خواهم نوشت.

پی‌نوشت دو: عکس دوم را در بالای کوه های عظیمیه کرج گرفته ام. دو نفر بدور از بقیه مردمی که به کوه آمده بودند روی تخته سنگی نشسته بودند و حرف می‌زدند.

پی نوشت سه: قبلا مطلبی نوشته بودم با عنوان «دانشکده کشاورزی، لذت کشف نقطه‌ی کور» ماهیت آن هم از جنس همین سفر برای حل معماها بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه