جمله ای از یونگ نقل شده بود به این مضمون که:

درس ها انقدر برای آدم تکرار میشن تا بالاخره یاد گرفته بشن.

مثال زبان شاید برای این موضوع بد نباشه، یا سواد یا آشپزی یا هر چیز دیگه ای. ما تا وقتی که زبان یاد نگیریم و نریم سراغش مدام تا وقتی به یه متن انگلیسی برخورد میکنیم لنگ بودن خودمون در اون موضوع رو دوباره به یاد میاریم.

برای من برنامه نویسی مصداق این تکراره. مدام هر وقت جایی برمیخورم و اسم از یکی از حوزه های مربوط به برنامه نویسی رو میشنوم گاهی به یاد میارم که برنامه نویسی رو دوست دارم و علاقه دارم یاد بگیرم و دو دقیقه بعد فراموش میشه. این چرخه تکرار ممکنه تا اواخر عمر ادامه پیدا کنه. همونطور که برای خیلی ها اینطور شده. بعضی ها هم بهش میگن حسرت.

جمله یونگ رو خیلی میشه بسطش داد و به هر موضوعی وصل کرد. بنظرم مقاومت بیخود فایده نداره، فقط باید دل داد و یاد گرفت. تا کی میخوایم از یک اتفاق ناگوار از کوره دربریم و هر دفعه از کارمون پشیمون بشیم. بالاخره یروز قبول میکنیم که باید این روش رو ترک کنیم. اگر زرنگ باشیم زودتر مقاومت رو کمتر میکنیم، اگر نه انقدر ادامه میدیم تا چند ماه بعد، شاید هم چند سال بعد به همون نتیجه برسیم.

سرنوشت ما همینه، بیاید قبولش کنیم و از نتیجش لذت ببریم و اونو از آن خودمون کنیم.