برخلاف روزهای قبل که هر روز یک فصلی از کتاب تفکر جانبی از ادوارد دبونو رو میخوندم امروز احساس کردم هنوز فصل دهم رو که درباره قضاوت در مورد اطلاعات و به تعویق انداختن قضاوت هست رو، اونقدری که لازمه نفهمیدم. برای خودم مصداق و مثال آوردم اما هنوز این حس رو دارم که لازمه صبر کنم.

سعی کردم برای خودم تمرینی طراحی کنم که به فهمش کمک کنه اما فایده ای نداشت.

یکی از دلایل این اتفاق اینه که تجربه ای نداشتم یا یادم نمیاد که برام بتونه این مفهوم رو به صورت ملموسی زنده کنه. اما خب کراولر مغزم هنوز داره روش کار میکنه :)

برای امروز پاراگرافی از همین فصل کتاب رو گفتم اینجا بگذارم تا هم برای خودم تکرار بشه و هم شاید ایده ای برای کسی داشته باشه.

در اجرای عملی تاخیر در قضاوت:

شخص در ارزیابی و قضاوت یک ایده عجله به خرج نمی‌دهد. او قضاوت یا ارزیابی را بعنوان عوامل مهمی که بایستی نسبت به یک ایده بانجام برسد تلقی نمی‌کند. او برای جستجو امتیاز بیشتری قایل است.