این استعاره چند روز پیش به فکرم رسید و یادداشتش کردم تا بیشتر بهش فکر کنم.
زندگی راندن ماشین در سرازیری است.
توقف در سرازیری معنا ندارد چه بخواهی و چه نخواهی به پیش میروی.
اگر ترمز دستی کشیده شود مرده ای.
گاهی با سرعت کمتر و گاهی تندتر میرویم.
اگر زندگیمان را از دنده خارج کنیم، اگر خلاص کنیم. باز هم به پیش میرویم.
گاهی میدانیم مقصدمان کجاست و گاهی نمیدانیم.
گاهی کیلومتر ها جلوترمان را میبینیم و گاهی دیدمان به چندین متر جلوتر محدود است.
هوا گاهی مه آلود است، گاهی صاف، گاهی ابری، گاهی سوزان و گاهی طوفانی.
پیدا کردن و دانستن معنای زندگی قرار دادن ماشین زندگی مان در دنده است.
زندگی که در دنده باشد میتواند فارغ از قوانین شیب و جاذبه و اصطکاک به هر جا که میخواهد برود. آرام، دنده 3 و شاید هم با نهایت سرعت.
سوخت ما در مسیر زندگی دلخوشی های کوچک، معنا، دوستان و خانواده، هدف و هر چیز مخصوصی که خاص همان ماشین باشد است.
گاهی اگر راه را گم کردیم میتوانیم از رد لاستیک کسانی که کیلومترها جلوتر از ما هستند و پیشرفت کرده اند کمک بگیریم و راه را بیابیم.
ما نیاز داریم تا در حین طی مسیر از اجزای درون ماشینمان آگاهی پیدا کنیم. و ببینیم چه قوت و ضعف و یا هر ویژگی دیگری دارند.
در مسیر چاله هایی وجود دارند که حتی اگر یک بار درون آنها بیفتیم میتوانند اکسل و شاسی ما را برای همیشه کج کنند و تا آخر عمر همراهمان باشند.
گاهی در این مسیر بارهایی همراه داریم. این بارهای سنگین طی مسیر را برای ما دشوارتر میکنند. فرصتی را که میتوانیم صرف لذت بردن از مسیر کنیم صرف تحمل و بدوش کشیدن این بارها میکنیم.
ماشین بعضی ها قوی تر از دیگران است، برای بعضی ها سبک تر، برای بعضی ها کامیون و شاید نیسان و برای بعضی ها خودرویی لوکس.
اما در این سرازیری کاری که میتوانیم و باید کنیم و غایت ماست اینهاست: سیستم ماشین خودمان را کم کم و به مرور بشناسیم. هدف و مقصدمان را بیابیم. شیوه کار کردن و قواعد جاری در ماشین و جاده را بشناسیم. اگر این قدم ها را رعایت کنیم دیگر درگیر ماشینهای دیگر نمیشویم که شاید بهتر، قویتر و ... از ما باشند. آنها را میبینیم، دیگرانی که ضعیف تر از ما هستند هم همینطور. اما فقط میبینیم. نه حسی به این موضوع داریم و نه ذهنمان را درگیر آن میکنیم. تمام توان ما در تلاش برای شناختن خودمان است. در قسمت بعد ما ماشینمان را به دنده میزنیم. یاد میگیریم و بهینه سازی میکنیم. سوخت های خود را پیدا میکنیم و مدان آن را بهتر و بهتر میکنیم. مقصدمان را انتخاب میکنیم و در تمامی زمان سفر ذهنمان را روی آن متمرکز میکنیم و اخر تمام حرکات و تصمیماتمان به هدف و مقصدمان ختم میشود.