پیر بوردیو


تعمیم نظریه عام کنش پیر بوردیو (انواع سرمایه ها) به حوزه کتابخانه ها و چرایی  کم رونق بودن کتابخانه های عمومی ایران

  در نظریه کنش عام پیر بوردیو از یک سری مفاهیم صحبت شده است. عادت، میدان و سرمایه. منظور از عادت رفتار ها و اخلاقیاتی بود که ما با قرار گرفتن در یک جایگاه خاص اجتماعی آن ها را یاد میگیریم و آن ها را انجام می‌دهیم. مثلا در گذشته که افراد دارای طبقات اجتماعی بودند هر طبقه اجتماعی متمایز از دیگری بود. این تمایز ها در لباس ها طرز حرف زدن، ارتباط با افراد دیگر، نوع کسب و کار و ... قابل مشاهده بود. بنظرم این طبقه بندی اگر چه دیگر به آن شکل وجود ندارد اما به نوعی میتوان نشانه هایی از شباهت جامعه ی امروزی به آن دوران ها دید. در جوامع هر یک افراد دارای طرز رفتار خاص طبقه ی شغلی و تحصیلی خود است. بوردیو می‌گوید که این رفتار ها را نباید ذاتی دانست بلکه این رفتارها صرفا با قرار گرفتن فرد در آن بخش از جامعه کسب گردیده است و هر آن ممکن است با لغزشی که از خود نشان طبقه ی واقعی خود را نمایان کند.
مورد دیگر در نظریه کنش بوردیو مفهوم میدان بود. میدان ها هجار های خاص خود را دارند و برای خودشان قوانینی وضع کرده اند که برای ورود به آن میدان باید به آن پایبند بود. برای مثال اگر قصد ورود به دانشگاه را داشته باشیم لازم است که یک سری موارد را داشته باشیم و رعایت کنیم. مثلا اگر میخواهیم برای دوره کارشناسی در دانشگاه دولتی درس بخوانیم حتما باید مدرک دیپلم داشته باشیم، بعضی رشته ها حتما باید پیش دانشگاهی را گذرانده باشیم، حتما باید نمره ی قبولی را در دوره پیش دانشگاهی کسب کرده باشیم تا اجازه ورود به مقطع بالاتر و شرکت در کنکور را داشته باشیم، حتما باید برای شرکت در کنکور هزینه ای پرداخت کنیم، حتما برای ثبت نام لازم است تا مدارکی را تحویل دهیم، حتما باید در مقطع دیگری در حال تحصیل نباشیم، حتما باید مشمول خدمت سربازی نباشیم و بسیاری موارد دیگر که مشخص شده که برای ورود به دانشگاه باید داشته باشیم یا انجام داده باشیم.
و بخش سرمایه در نظریه بوردیو که به تعریف خودم عبارت است از چیزی که به انسان قدرت می‌بخشد. این قدرت میتواند معنوی باشد و هم میتواند اقتصادی باشد. منظور از قدرت بخشیدن اینگونه است که فردی برای مثال چیزی را در اختیار دارد که فرد دیگری (که احتمالا دارای سرمایه ای  از نوع متفاوتیست) فاقد آن است. این دارایی فرد متمایز کننده فرد از دیگریست که باعث اعتبار بیشتر فرد در بعضی میدان ها می‌شود. و این سرمایه به گونه ای است که برای فرد ارزش می‌آفریند و جایگاهی را در جامعه برای او به ارمغان می‌آورد.
این چهار نوع سرمایه عبارت بودند از سرمایه نمادین، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی ، سرمایه اقتصادی.
 سرمایه نمادین بنظرم سرمایه ای از جنس معنوی است. یک چیز کاملا ذهنی است که ما آن را برای خود ایجاد می‌کنیم یا به ما القا می‌شود. به عبارتی به رسمیت شناختن قواعد قوانین و کلا چیز هایی است که وجود خارجی ندارند اما ما آن را ایجاد می‌کنیم. آن را ایجاد میکنیم تا چیزی را به مشروعیت بپذیریم. مثالی که از پیر بوردیو در این باره دیدم [1]  مثال مالیات گرفتن دولت ها بود . فرض کنیم در قرن گذشته بودیم که چیزی الکترونیکی نشده بود. فردی با لباسی معمولی آمده درب خانه را زده و میگوید مالیاتتان را بیاورید! چیزی که در زمان به ذهنمان می‌رسد این است که یا آن فرد دیوانه است یا فکر می‌کند که ما ساده هستیم و قصد کلاه برداری دارد. کاری که دولت برای مشروعیت به این امر انجام داده ایجاد نماد هایی برای جامعه است که شهروندان آن را به رسمیت بشناسند. مثلا فرض کنید بار دیگر این فرد به درب منزل آمده و یونی فرمی مخصوص بر تن دارد که میدانیم نشانه ی ماموران جمع آوری مالیات است. کارتی دارد که فقط افراد مامور جمع آوری مالیات آن ها را دارند. و کلا به گونه ای است که احساس می‌کنیم ما در مقابل شخص نیستیم بلکه در مقابل نماینده ی یک سازمان قرار داریم. ما می‌دانیم که ذره ای از این پولی که جمع می‌شود به جیب این شخص نمی‌رود. به این ترتیب است که اعتباری برای دولت ایجاد می‌شود که بیشتر جنبه ذهنی دارد. چیزی هم  که در سرمایه نمادین به دفعات دیده می‌شود انتصاب است که در آن فردی که دارای درجه ی نمادین بالایی است برای افراد پست و مقام هایی تعریف می‌کند. در این جا فرد بواسطه ی انتصاب آن مقام دارای سرمایه نمادین می‌گردد. (مثال روشنی از انتصاب را میتوان در داستان مزرعه حیوانات نوشته جرج اورول دید که خوک بزرگ برای خودش معاون و حسابرس و ... استخدام کرد)
سرمایه فرهنگی هم به نظرم سرمایه ای معنوی است که قدرت خودش را از رابطه ها و ارتباطات با افراد درون یک صنف می‌گیرد. یک معلم، یک استاد دانشگاه در محل کارش و مکانی که کار می‌کند می‌تواند شناخته شود. افرادی که دارای این سرمایه هستند بنظرم می‌توانند از این سرمایه بهره اقتصادی ببرند چرا که قسمت زیادی از جامعه که دانش آموزان و دانشجو ها هستند خواهان کسب این نوع سرمایه هستند. افراد دارای این نوع سرمایه به خاطر مقام والاتر تفکر و تعلیم در جامعه در مقام بالایی قرار می‌گیرند. تحصیلات دانشگاهی برای افراد نوعی سرمایه فرهنگی ایجاد می‌کند.
سرمایه اجتماعی سرمایه ای است که بر اساس همکاری و مشارکت بنا نهاده شده و در هر جامعه ای وجود آن یک نوع ثروت بسیار ارزشمند محسوب می‌شود. اعتماد از پایه های این نوع سرمایه است.
و سرمایه اقتصادی هم که قطعا همان منابع و اعتبارات مالی است که زیربنای قدرت هر جامعه ای محسوب می‌شود که قدرت یا ضعف یک جامعه به آن وابستگی دارد. میتوان آن را مهمترین سرمایه دانست چرا که تلاش بیشتر افراد در نهایت تبدیل سرمایه های دیگر به این نوع سرمایه است.
این چهار نوع سرمایه با یکدیگر قابل تبادل هستند. افراد همواره در هر فیلدی گه قرار می‌گیرند سعی می‌کنند تا این چهار سرمایه را با مبادله به یک حد قابل قبول برای خود برسانند. عده ای برای کسب سرمایه فرهنگی به دانشگاه می‌آیند با تحصیل در دانشگاه و گرفتن مدرک از دانشگاه سرمایه نمادین کسب می‌کنند و سپس تلاش می‌کنند تا این سرمایه فرهنگی و نمادین را به سرمایه اقتصادی تبدیل کنند.
 بوردیو از مفهومی به عنوان خشونت نمادین می‌گوید. افراد درون یک فیلد خاص با هزینه کردن و تلاش سرمایه نمادینی برای خود جمع کرده اند. آن ها کسب این نوع سرمایه نمادین را مستلزم یک سری فعالیت ها و کارها و سلسله مراتبی می‌دانند که فرد باید آن ها را انجام دهد تا او را لایق کسب یک سرمایه نمادین بدانند. مثلا دیدگاه یک پزشک نسبت به فردی که به صورت تجربی مهارت درمان بیماران را کسب کرده چگونه است؟ قطعا پزشک به هیچ وجه آن فرد را به عنوان یک پزشک و درمانگر به حساب نخواهد آورد. در واقع در اینجا این طبقه یعنی پزشکان نوعی خشونت نمادین دارد که اجازه نمی‌دهد هر فردی را هرچند که کارش را خوب انجام دهد جزو طبقه ی خودش قرار دهد.
اما این مفاهیم به کتابخانه چگونه قابل تعمیم است. گفته شد که ما در تلاش هستیم تا به یک حد قابل قبول از این چهارنوع سرمایه برسیم. در کتابخانه نیز میتوان گفت که بعضی از این سرمایه ها جریان دارد البته نه در سطح بالایی. دیده ایم که افرادی در همه جا کتاب در دست دارند. این کتاب نشانه و نمادی از فرهیختگیست. در واقع بدون این که بخواهد در حال کسب سرمایه ای از جایی و چیزی است که اعتبار بالاتری دارد. در توضیح در مورد کتاب خانه ی عمومی شهر بوستون گفته شده که آمریکا مهاجران زیادی با قومیت های مختلفی را به خود می‌پذیرفت. مسئولین این شهر برای جلوگیری از فروپاشی هنجار های شهری شان بدلیل تنوع زیاد مهاجرانی که به آن جا می‌آمدند تصمیم گرفتند تا کتابخانه عمومی این شهر را راه اندازی کنند و از طریق آن هنجار های زندگی شهری آمریکایی را به جامعه ی سنتی مهاجران بشناسانند. پس از راه اندازی کتابخانه مسئولان شهر که دارای سرمایه نمادین و فرهنگی و ... بالایی بودند شروع به رفت و آمد به کتابخانه کردند. در این جا بود که جابجایی نشانه ها اتفاق افتاد. کتابخانه با رفت و آمد این افراد، اعتبار این افراد را به درون خود وارد کرده و دارای نوعی سرمایه نمادین گردید. دلیل رونق بخشیدن و استفاده ی بیشتر از کتابخانه هم همین قانون جابجایی اعتبار ها بود. افراد به کتابخانه می‌آمدند و از آن استفاده می‌کردند تا ذره ای از این سرمایه نمادین را به خود جذب کنند. در خلال این جابجایی ها چیزی به مردم آموخته شد که همان هنجار های زندگی شهری بود. بوردیو از این هنجار ها به عنوان «نظم جا افتاده» یاد می‌کند. بنظرم دولت با انجام این گونه فعالیت ها تلاش می‌کند با وضع یک سری هنجار های ذهنی و سوق دادن مردم به رعایت آن ها افراد را به یک نظم درونی برساند.
گفته شد که کتابخانه های عمومی ایران کم رونق هستند. با توجه به گفته های بالا می‌توان دلیل آن را اینگونه توضیح داد که محیط کتابخانه های عمومی در ایران دارای سطح بسیار پایینی از گردش سرمایه ها بخصوص سرمایه نمادین هستند. نقش آن ها و وجود آن ها در جامعه کمرنگ است و دیده نمی‌شود. کتابخانه ها اندوخته اندکی از سرمایه نمادین دارند. انقدر کم که افراد را نمیتوان برای جابجایی سرمایه نمادین به رفتن به کتابخانه سوق داد. در ایران بعضی از کتابخانه های عمومی مثل کتابخانه ی عمومی حسینیه ارشاد را می‌شود گفت که اینگونه نیستند. فعالیت های بسیار خوب معنوی و برگزاری کلاس ها و سخنرانی های مختلف و دعوت از اساتیدی که دارای سرمایه فرهنگی هستندو در  زمینه ای اعتبار نمادین بالایی دارند  و همینطور بازیگران و هنرمندان که سرمایه فرهنگی و اجتماعی بالایی دارند باعث اعتبار این کتابخانه گردیده. این کمبود در همه ی کتابخانه های عمومی قابل مشاهده است. شاید دلیل اصلی توجه کمِ مردم به کتابخانه ها همین باشد.

[1] خلاصه کتاب نظریه کنش بوردیو – ص 17 پ3


محمد مقیسه

دانشجوی ارشد رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی - ترم 2