به مجموعه کلماتی گفته میشه که ما به موقع نیاز به راحتی میتونیم از اونها برای انتقال مفهوم و منظور استفاده کنیم. دونستن کلمات بیشتر الزاما به معنای استفاده بیشتر از اونها نیست. درست مثل اینکه ما نجاری باشیم و صدها نوع ابزار و چوب و وسیله داشته باشه اما فقط روی چوب های محدود و یکی دوتا از وسیله هایی که کاربرد بیشتری دارند کار کنه. این فرد روی اون وسیله مهارتش بالا میره اما هیچوقت خارج از اون محدوده احساس راحتی نخواهد کرد. دلش نمیاد از اره‌ی عمودبر برقیش استفاده کنه یا سمباده مخصوصش.

کلمات و یادگیری کلمات هم به همین شکله. اینکه ما معنی کلمات رو بلد باشیم چیزیه از جنس همون داشتن وسیله ها و استفاده نکردن از اونها. بنابراین در استفاده اولیه از اونها هم احساس راحتی نخواهیم کرد.

خودم خیلی با این موضوع مشکل دارم و داشتم. یعنی وقتی بخوام از کلمات جدید هم استفاده کنم با مقاومتهای متفاوتی روبرو میشم. اما چاره چیه. باید استفاده کرد و به کار برد و احتمالا یکی دو جارو هم زد و خراب کرد.

حالا میدونم یک روز ایده آل در یادگیری کلمات جدید روزیه که آخر شب که میخوایم بخوابیم اون کلمات جدید توی ذهنمون به راحتی بچرخه و رژه بره. توی ذهنمون به راحتی بتونیم یه مکالمه با استفاده از اون کلمات رو شکل بدیم. دقت کردید؟ تا قبل از اون زمان ممکنه حتی توی این کار ضعیف باشیم. یعنی ذهن نتونه یه تصور منسجم از صحنه یا مکالمه بسازه. اما وقتی اون رو چند بار استفاده کنیم این قابلیت رو بهش میدیم.

نمیدونم تجربه کردید یا نه ولی حس خوبی داره وقتی اتفاقاتی که در طول روز افتاده و حرفهایی که زده شده رو قبل از خواب به شکل یه رویا یا داستان بسازیم و تو مغزمون مرورشون کنیم. به من که حسی از تسلط میده. نه این که یه تصویر کلی و باعجله بسازیم و بگذریم... نه بلکه یه تجسم با جزئیات، بدون عجله و با آزادی کامل... جوری که انگار در مغزمون زندگی میکنیم. در این حالت دریچه های جدیدی از موضوعات به رومون باز میشه که ممکنه قبلش متوجهش نشده بودیم.

فکر کنید یه داستان یا رمان رو میخونیم. در هر قسمتی از داستان این تجسمات فوق العاده رو میشه داشت. میشه وارد ذهن شد و در داستان زندگی کرد. نمیدونم چطور اما مغز این قابلیت فوق العاده رو داره. میتونم با معلم شعبانعلی که حدوده دوساله میشناسمش و حرفاش رو گوش دادم و نوشته هاش رو خوندم شروع کنم به بحث و تبادل نظر. یک حالت ناخودآگاهانه بسیار جالب. نیاز به آرامش داریم و آزاد گذاشتن خودمون برای دسترسی به اونجا.

خلاصه کلام اینکه بگم که این تجسمات میتونه کار یادگیری کلمات جدید و فعال کردنشون رو سرعت بیشتری بده.