امروز هم مثل دیروز و پریروز بازم میخوام از کتاب آقای فورسایت حرف بزنم.

معیار دوگانه چیه و چه معنی ای داره؟

حدود 50 تا 70 سال پیش چهار تا جنگ بین کشورهای عربی و اسرائیل در می‌گیره. توی هر چهارتا جنگ هر کدوم از طرفین اعلام میکنند که طرف مقابل متجاوز بوده و اونه که چنگ رو شروع کرده و باعثش شده. آیا امکان چنین چیزی وجود داره؟ وقتی از کشورهای عربی در مورد دوتاشون میپرسند میگن که دوتا از این چنگ ها رو اسرائیل شروع کرد و درسته ما دوتای دیگه رو شروع کردیم اما اون عکس العملی بود در برابر سیاست های توسعه طلبانه ی اسرائیل در شهرک‌سازی و ... . وقتی سراغ اسرائیل میرن و از اونها میپرسند جواب میدن که اون دو تا جنگ مصداق وحشیگری و تجاوز اعرابه و اون دوتای دیگه به طور غیر مستقیم معلول تهدیدها و مقاصد کشورهای شوم اعراب هست.

آقای فورسایت این ماجرا رو به سمت این گزاره میبره که:

انسان ها کنشهای خود رو مثبت ارزیابی میکنند اما وقتی همان کنشها را دیگران انجام میدهند آنها را منفی میدانند.

یه داستان تکراریه دیگه... حتما برای شما هم بارها پیش اومده که پیش کسی میرید حرفی رو درباره چیزی میزنه و شما به این نتیجه میرسید که بله درست میگه. و میرید پیش کس دیگه و میبینید که عه این هم داره درست میگه در حالی که حرفاشون مخالف همه!! حال ماها اون موقع دیدنیه. و ما گیج میشیم که چطور باید اون موضوع رو ارزیابی کنیم. به این ها میگن معیارهای دوگانه.

ما با معیارهای دوگانه بیشتر تعداد موهای سرمون تو زندگی روبرو میشیم. جواب بی‌ادبی کسی رو نمیدیم و پشیمون میشیم و فکر میکنیم خراب کردیم درحالی که دوستمون میگه عه چه آدم با شخصیتی! یا از تیممون هواداری میکنیم و اون رو حمایت کردن و عرق میدونیم در حالی که ممکنه کسی واژه تعصب رو براش مناسب بدونه.

اینها همه برمیگرده به این که چیزها (انصافا چیز خیلی چیزه کار راه بندازیه!! ممنون از مخترعش) در ذهن هر فردی به شکل مختلفی دسته بندی و ارزش گذاری میشن. اینها حرف نویسنده نیست و تحلیل خودمه :/

به نظرم اگر بخوایم دستنامه ای برای خودمون بسازیم اصلش رو بر این بذاریم که ببینیم این نوع معیاری که برای خودمون مشخص کردیم مفید هست یا نه. خوب و بد بودن اینجا بنظرم بی معنیه. و هم اینکه بدون بررسی معیار خودمون رو بی ارزش ندونیم و معیار طرف رو جایگزین کنیم.

معیارها رو میشه یه نوع خط کش دونست. هر کسی توی دستش یه خط کش داره اما متاسفانه این واقعیت هم وجود داره که خط کشی که دست هر کسیه با خط کش دیگه فرق داره. رفتاری که خط کش من اندازش رو عادی و طبیعی نشون میده ممکنه در خط کش فرد دیگه درجش به غیر طبیعی و عجیب برسه. یا در خط کش یکی دیگه توهین آمیز و پرخاشگرانه.

لازمه خط کشمون رو بشناسیم و مدام با روی باز به ضعف و قوتهاش پی ببریم و یه خط کش خیلی خیلی مفید برای خودمون بشازیم.

پی نوشت: کتاب آقای دانلسون فورسایت، پویایی گروه