در تعریف توجه از سخنان دکتر هلاکویی استفاده میکنم. ایشون میگن که توجه همان انرژی درون مغزه.
این انرژی میتونه در مسیری شارش پیدا کنه.
ما خیلی وقتها این کار رو به صورت ناخودآگاه انجام میدیم. و در واقع توجهمون رو که مقدار محدودی هم هست رو به کارهای مختلف تخصیص میدیم. در هر لحظه ممکنه به چندین عامل توجه داشته باشیم. ممکنه به چند وظیفگی مبتلا باشیم و از این کار هم حس خوب پروداکتیو بودن بالا داشته باشیم. میگم مبتلا چون چند وظیفگی یا انجام دادن چندیدن کار به صورت همزمان میتونه به شکل گول زننده ای به ما احساس فعالیت بیشتر بده.
دقت کنین که انجام جندین کار به صورت همزمان با پیش بردن چندین کار متفاوته. در حالت دوم ما چندین کار رو داریم باهم پیش میبریم اما نه اینکه در یک زمان همه اوها رو باهم در فکر داشته باشیم.
بذارید یه مثال جالب بزنم براتون.
در ابزارهایی الکترونیکی مثل گوشی یا کامپیوتر که استفاده میکنیم حالت چند وظیفگی رو مشاهده میکنیم. ظاهر: گوشی در آن واحد دو یا یه برنامه و موضوع رو داره باهم پردازش میکنه. ما ممکنه ساده انگارارنه بگیم خب ذهن ما هم یک کامپیوتره دیگه. اما ... چیزی که در باطن در پردازنده های این دستگاه ها در حال انجامه اینطور نیست. در این دستگاه ها هم در هر لحظه فقط یک برنامه در حال پردازشه. ولی اتفاقی که میافته اینه که این فرایند ها با سرعت بسیار بالایی مدام جابجا میشود. سرعت این پردازش ها و جابجایی آنها بقدری بالاست که ما احساس میکنیم همه دستورات برنامه ها با هم در حال اجراست.
یک راه حل خوب به جای اینکه چندین کار رو به صورت همزمان انجام بدیم اینه که در مقاطعی روی کارهای مختلفی تمرکز کنیم. درست مثل کاری که پردازنده کامپیوتر انجام میده اما نه طوری که اون انجام میده! ما انسانیم.
نکته مهم در این مورد اینه که این موضوع خیلی به شخصما مربوطه. پس توصیه میکنم نه به این موضوع و حرفا توجه کنین و نه جدی بگیرید. ما باید با تجربه مدل خودمون رو بدست بیاریم. جای تجربه میشه لغت خودشناسی رو هم گذاشت.
در مورد توجه و تمرکز گفتم تا به این بهانه کتابی که به نتازگی در حال مطالعه هستم معرفی کنم.
این کتاب اولین کتاب از نوع آنلاینه که دارم میخونم و بیشتر از جنس یادداشت های وبلاگیه یه نویسندست.
آشنایی من با این کتاب بواسطه وبلاگ فواد انصاری عزیز بود. فواد و جمعی از دوستان این کتاب رو به صورت گروهی ترجمه کردند و در قالب یک وبسایت کتابی بر روی اینترنت قرار دادند.
عنوان این کتاب «تمرکز» است و حاصل یادداشتهای آقای لئو بابوتا است.
لئو بابوتا در این کتاب از بلایی که دامنگیر ما شده است صحبت میکند. از به فنا رفتن توجه و تمرکز ما در زندگی و متعاقب با آن کاهش خلاقیت و خلق و ایجاد کردن است.
تا اینجایی که کتاب را خوندم بابوتا به اصل جداسازی کارها از همدیگر خیلی اهمیت میده. برام مفید بوده و حرفهایی رو زده که احساس میکنم خیلی از ما در زندگی شلوغ روزمره مون لازمه یک بار هم که شده مدتی بهش فکر کنیم.
شاید این فکر کردن کمک کنه تا تغییری رو در کارهامون لازم بدونیم.
من که در حین خوندن این کتاب دارم یادداشت هم بر میدارم تا بعدا بتونم کتاب رو خلاصه کنم. اگر چه کتاب همینطوری هم حجم زیادی نداره. فعلا که دارم روی نرمافزار پاکت این کتاب رو مطالعه میکنم. و پیشنهاد میکنم حتی اگر وقت ندارید این کتاب رو کامل بخونید دو سه بخش اولش رو حتما یه نگاه بندازید.