هفته آخر سال 1396 بود که نشستم با خودم حساب و کتاب کردم که ببینم امسال رو چکار کردم و چی بدست آوردم و برای سال بعد چکار میخوام کنم و ازین حرفا (ایده مرور سالی که گذشته). برای سال 97 تصمیم گرفتم وقتم رو برای فهمیدم موضوع نظم بگذارم و به قولی تم سال 97 برای من نظم بود.
از اون موقع شش ماه و نیمی گذشته. نظم رو بهتر میفهمم. مفاهیم مرتبط با نظم برای من به صورت ابری از مفاهیم درومده که در کنار نظم قرار داره. مفاهیمی مثل نظم درونی، بیرونی، نظم شخصی یا سلف دیسیپلین، هدف و تعهد به هدف، اعطاف پذیری، تفکر و انتخاب مناسب (به جای قوانین سخت و خشک)، برنامه ریزی و ... . برای هرکدوم از این ها شاید ساعتها وقت گذاشته باشم و روشون فکر کرده باشم.
اما موضوعی که میخوام در موردش بگم راجع به انعطاف پذیریه. انعطاف پذیری هوشمندانه، عاقلانه، بالغانه و صحیح. راستش یک قانونی وجود دارد و اون هم اینه که هیچ قانونی وجود نداره. ما باید به صورت تجربی یادبگیریم که کجا باید سخت نگیریم، کجا باید بالعکس از نظمی که برای خودمون ایجاد کردیم خارج نشیم. در همه این حالت ها نباید فراموش کنیم که ما دوست خودمون هستیم، دوستی که سخت گیره و عاشقانه ما رو راهنمایی میکنه.
اصلن نگم دوست.
ما نیاز داریم تا در تصمیم گیری در مورد نظم به یک بلوغ برسیم. بلوغ در تصمیم گیری حالتی پیش میاد که یک تصمیم ما بر اساس ورودی های بیشتر و بر اساس یک شهود اتفاق میافته. منظورم از ورودی در نظر گرفتن جوانب مختلفه.
تصمیمگیری و قانونگذاری در مورد نظم ما نباید خیلی سخت گیرانه باشه. (از کسی شنیدم) که ملکه انگلستان میگه نظم برای جامعه مثل لباس میمونه، اگه خیلی تنگ دوخته بشه امکان پاره شدن لباس وجود داره. در مورد خودمون هم همینطوره. اگر در قوانین و اصولی که برای خودمون میگذاریم زیاده روی کنیم مثل این میمونه که لباس تنگی رو برای خودمون دوخته باشیم.
از شعبانعلی جایی خوندم که میگفت وقتی لباسی رو برای جامعه تنگ میکنند. دو حالت پیش میاد. در هر صورت پارگی اجتناب ناپذیره، اما، لباسی که از روی درز پاره بشه با لباسی که از روی پارچه پاره بشه خیلی فرق داره.
اگر ما مجبور شدیم اصول سختگیرانه ای برای خودمون وضع کنیم شاید بهتر باشه کمی درزهای این لباس رو شلتر بدوزیم تا هم به حدود لباس پایبند باشیم و هم اگر حالتی پیش اومد که لباس برامون بیش از مقدار مشخصی تنگ بود پاره شدن لباس رو از روی درز ببینیم نه از روی پارچه. چرا که ایندو باهم فرق دارند.