حرفهایی که میزنم شاید از نظر عده ای بوی کفر بدهد. شاید بعضی ها بگویند تو هیچی نمیدانی و از خیلی چیزهای خبر نداری. اما بگذارید بگویم.
امروز صبح داشتم با دوستی قدم میزدم و بحث از اجنه و فرازمینی ها شد.
من تا بحال جن یا چیز عجیب و غریب ندیدم. و چیزایی که خوندم و مستنداتی که میبینیم طرز فکری مادی برای من به ارمغان آورده. این که هر چیزی یه توضیح علمی داره. حال ما ممکنه هنوز اون رو ندونیم یا نفهمیمش. صرف همین که بشه دیدش یا بشه احساسش کرد به ما این امکان رو میده که بشه روش تحقیق کرد و بررسی بیشتری انجام داد.
قسمت زیادی از طرز فکرم نسبت به جهان و گیتی رو مدیون دگریس تایسون و مستند کیهان ادیسه فضا زمانی هستم. دیدن این مستند اگر به دقت و عشق دیده بشه به بیننده این رو یاد خواهد داد که هیچ چیزی خلع و ساعه بوجود نمیاد و وجودش هم دارای نشانه هایی هست. اما روح و جن از این قانون طبعیت نمیکنند. هیچ نشانهای ندارند و با هیچ دستگاه و حسگری قابل اندازه گیری نیستند.
ازین ها گذشته جن ها و روح ها گرسنه نمیشن؟ تمامی حالات و احساسات ما در زنچیز فیزیک و بدن ماست، در حالت روح چه بلایی سر اون حالات میاد. آیا عصبانی شدن یک روح یا داشتن استرس یک روح برای شما خنده دار نیست؟ در حالی که این حالات در ما خلع ساعه نیست و نتیجه یک سلسله فعالیت های نورونی و عصبی هست.
ازین ها گذشته. صبح یک سوال از خودم پرسیدم. من که وقتی یک هفته یک کار لذت بخش رو انجام بدم برام خسته کننده میشه آیا اون دنیا و وعده هاش بعد از یک مدت خسته کننده نخواهد بود.
دیدم که دنیای ما در نتیجه یک سلسله تصادفات خیلی خیلی غریب ساخته شده. (پیشنهاد میکنم مستند کیهان رو ببینید) مثال قشنگی که معلم درس زیست دبیرستان برای ما زد. میگفت وجود ما مثل این هست که قطعات یک بوئینگ 747 رو از روی برجی به پایین بریزی و وقتی به زمین رسید و به زمین خورد در آخر یک هواپیمای آماده از حاصل این برخورد ها ساخته بشه. عجیبه اما شدنیه و شده. البته میدونم که این مثال قشنگی نیست.
بنظر میاد دنیای مابعد از بوجود اومدن اولین تکسلولی ها بکمک جهش های ژنتیکی و قانون تکامل داروین در یک سیر طولانی ساخته شد.
جهان دیده شده توسط ما 13/8 میلیارد سال عمر داره. این عددیه که ما تونستیم از گذشته آثارش رو دریافت کنیم. بعد از اون جهان هایی شاید وجود داشته باشه شاید نداشته باشه اما ما قادر به دیدنش نیستیم. چرا که سیگنالهایی که تا بحال تونستیم از کهکشان دریافت کنیم تا همینقدر رو نشون میده.
امروز چیزی که یکهو به فکرم رسید این بود. خواهش میکنم هنگام خوندنش نترسید! احتمالا خدایی وجود نداره، جهان آخرتی وجود نداره، بعد از اینجا قرار نیست جایی بریم، ما در نتیجه تصادف ساخته شدیم و سعی میکنیم به همه چیز معنی بدیم. از بودنمون روی زمین تا رفتنمون از روی زمین. چیزهایی که از قبل تکرار شده رو بدون توجه به منشا اون به عنوان حقیقت قبول کردیم و به بچه های خودمون یاد دادیم. شاید گفتن این حرفها به بچه ها برای کم کردن ترسشون و رفع کنجکاویشون خوب باشه، اما بیاید خودمون رو بازی ندیم.
زندگی ای که در اختیارمونه همینه. مثل میلیاردها موجود دیگه روند بلوغ و پیریمون رو طی میکنیم و بعدش راه رو برای موجودات جدید باز میکنیم.
ولی اینها دلیلی بر پوچ بودن همه چیز نیست. پوچ گرایی نیست. شاید فقط تلاش نکردن برای معنا دادن به چیزیه که در ماهیتش معنایی نداره. و با همون بی معنایی باید بپذیریمش و ازش لذت ببریم. خدارو چه دیدید شاید زندگی بی معنا قشنگ تر بود. همین که فقط پیشرفت و پیشرفت کنیم برای ما اوج لذت و شادی باشه.
خیلی ها هستن که از فکر کردن به این موضوعات به جاهای خوبی نرسیدن.
من به خدا ایمان دارم. دوست دارم وجود داشته باشه. چیزی که نشه حسش کرد (حتی با دستگاه حسگر) رو نمیتونم به سادگی قبولش کنم.
راستی یک نکته. نباید زیاد به این موضوع فکر کرد. بعد از مدتی باید به یک جمع بندی و نتیجه رسید وگر نه فقط باعث آزاره.