روزهای رفته زندگی
آقای ویکتور فرانکل را بخاطر ابداع تکنیکی در روانشناسی به نام معنادرمانی می‌شناسیم. دکتر فرانکل در زمان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های کار اجباری برای مدت سه سال و در سه یا چهار اردوگاه مختلف زندانی بود. پس از آزادی در مدت 9 روز اثر معروفشان یعنی انسان در جستجوی معنا را می‌نویسند. اقای فرانکل می‌گویند ما نیاز داریم تا معنای زندگی خودمان را پیدا کنیم. و یک جمله معروف هم دارند که میگویند ما نباید از زندگی بپرسیم که چه چیزی برای ما دارد بلکه این ما هستیم که به پرسش زندگی پاسخ دهیم که چه کاری می‌توانیم برای آن انجام دهیم.
این کتاب رو چند روز پیش تموم کردم و امروز با روش دکتر هلاکویی برای خواندن و فهمیدن بهتر یک کتاب کار مرور نکات این کتاب را به اتمام رسوندم.
در قسمتی از کتاب انسان در جستجوی معنا دکتر فرانکل از نقش مسئولیت و مسئولیت پذیری در معنادرمانی می‌گوید و در نتیجه ی آن دو دیدگاه و نقطه نظر که افراد نسبت به روزهای رفته زندگی می‌توانند داشته باشند را با مثالی توضیح می‌دهد. شما را دعوت می‌کنم به خواندن این قسمت از کتاب:
معنادرمانی، به گذران بودن زندگی انسان با بدبینی نگاه نمی‌کند، بلکه سعی می‌کند با عمل گرایی به آن بنگرد. برای بیان سنوبلیک و نمادین این دیدگاه باید بگوییم: انسان بدبین کسی است که با ترس و نگرانی به تقویم دیواریش نگاه می‌کند. تقویمی که هر روز برگی از آن کنده می‌شود و هر روز که می‌گذرد، برگهایش تحلیل می‌رود در مقابل، شخصی که با مشکلاتش به صورت فعالانه مبارزه می‌کند کسی است که هرروز برگهای تقویمش را می‌کند و پس از آن که نکاتی را پشت هر برگی یادداشت می‌کند،آن را منظم و مرتب روی هم جمع می‌کند. چنین شخصی می‌تواند با غرور و خوشحالی به گذشته برگردد و غنای روز های گذشته اش را روی این برگها مشاهده کند و به زندگی ای که لحظه به لحظه آن را زیسته بنگرد. چه اهمیتی دارد که ببیند پیر شده است؟ ایا دلیلی دارد که به جوان هایی که در اطراف خود می‌بیند غبطه بخورد؟ یا اینکه با حالتی نوستالژیک در مورد جوانی از دست رفته اش صحبت کند؟ چه دلیلی دارد که به یک جوان حسادت کند؟ به خاطر امکاناتی که آن جوان در اختیار دارد؟ آینده ای که در انتظارش است؟
او با خود می‌اندیشد: نه، ممنون، من به جای این امکانات، واقعیاتی را در گذشته خود پنهان دارم. نه تنها واقعیتی در مورد کارهایی که انجام داده ام و عاشقی هایی که کرده ام بلکه واقعیاتی در مورد رنج‌هایی که شجاعانه با آنها روبه‌رو شده‌ام.  این رنج‌ها، بخشی از دارایی هایی است که من بیش از هر چیزی به آنها می‌بالم، چرا که رنج هایم دستاوردهایی هستند که آسیب رسان و حسادت برانگیز نیستند.