ست گادین در کتاب خودش «شیب» با مثال جالبی قانون زیف را توضیح میدهد. او میگوید ده طعم پر طرفدار بستنی را در نظر بگیرید. حال آن ها را بر اساس میزان فروش رتبه بندی و بعد نموداری از محبوبیتشان بکشید.
اینجاست که ممکن است نتیجه چیزی نباشد که حدس می‌زنید. نمودار مورد بالا در واقعیت چیزی شبیه به شکل زیر است.


و این همان چیزی است که به عنوان قانون زیف شناخته می‌شود.
قانون زیف میگوید اگر شما تمامی کلمات یک کتاب را جمع آوری کرده و بسامد تکرار هر کلمه ها را محاسبه کنید خواهید دید که چندیدن کلمه بیشترین تعداد تکرار را دارند و درصد قابل توجهی از حجم آن کتاب را ساخته اند. برای مثال در شکل زیر میتوانید نمودار آن را مشاهده کنید.

این قانون در جاهای دیگر هم مصداق دارد. میبینیم که اگر قرار بر تقسیم سهم از چیزی باشد. سهمی ناعادلانه (البته بدون ارزش گذاری منفی) نصیب بهترین های بازار می‌شود.
و این کاملا طبیعی است چرا که برای مثال اگر شما بخواهید مثلا به پزشک مراجعه کنید بیشتر تمایل به رفتن به پیش پزشکی را دارید که با توجه به بودجه شما و شرایط شما و مکان شما بهترین انتخاب باشد.
یا خرید از فروشگاه های آنلاین را در نظر بگیریم میدانیم که سهم قابل توجهی از بازار در اختیار دیجی کالا است.
ست گادین میگوید یا باید بهترین بود یا وارد بازی و شیب نشد.(شیب چیست؟) معمولی بودن فایده ای ندارد.

بهترین بودن است که همیشه بیشترین ترین نتایج و مزایا را برای ما خواهد داشت. معمولی بودن در مفهوم شیب و ادبیات ست گادین، حالتی است که ما نه تلاشی برای بهتر شدن میکنیم و نه دست از کار میکشیم بلکه حالتی منفعل داریم.

"فقط افراد با استعداد هستند که از معمولی بودن عصبانی می‌شوند." ست گادین