جایی برای مرور زندگی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استعاره» ثبت شده است

زندگی راندن ماشین در سرازیری است

این استعاره چند روز پیش به فکرم رسید و یادداشتش کردم تا بیشتر بهش فکر کنم.
زندگی راندن ماشین در سرازیری است.
توقف در سرازیری معنا ندارد چه بخواهی و چه نخواهی به پیش می‌روی.
اگر ترمز دستی کشیده شود مرده ای.
گاهی با سرعت کمتر و گاهی تندتر می‌رویم.
اگر زندگی‌مان را از دنده خارج کنیم، اگر خلاص کنیم. باز هم به پیش میرویم.
گاهی می‌دانیم مقصدمان کجاست و گاهی نمی‌دانیم.
گاهی کیلومتر ها جلوترمان را می‌بینیم و گاهی دیدمان به چندین متر جلوتر محدود است.
هوا گاهی مه آلود است، گاهی صاف، گاهی ابری، گاهی سوزان و گاهی طوفانی.
پیدا کردن و دانستن معنای زندگی قرار دادن ماشین زندگی مان در دنده است.
زندگی که در دنده باشد می‌تواند فارغ از قوانین شیب و جاذبه و اصطکاک به هر جا که می‌خواهد برود. آرام، دنده 3 و شاید هم با نهایت سرعت.
سوخت ما در مسیر زندگی دلخوشی های کوچک، معنا، دوستان و خانواده، هدف و هر چیز مخصوصی که خاص همان ماشین باشد است.
گاهی اگر راه را گم کردیم می‌توانیم از رد لاستیک کسانی که کیلومترها جلوتر از ما هستند و پیشرفت کرده اند کمک بگیریم و راه را بیابیم.
ما نیاز داریم تا در حین طی مسیر از اجزای درون ماشینمان آگاهی پیدا کنیم. و ببینیم چه قوت و ضعف و یا هر ویژگی دیگری دارند.
در مسیر چاله هایی وجود دارند که حتی اگر یک بار درون آنها بیفتیم می‌توانند اکسل و شاسی ما را برای همیشه کج کنند و تا آخر عمر همراهمان باشند.
گاهی در این مسیر بارهایی همراه داریم. این بارهای سنگین طی مسیر را برای ما دشوارتر می‌کنند. فرصتی را که می‌توانیم صرف لذت بردن از مسیر کنیم صرف تحمل و بدوش کشیدن این بارها می‌کنیم.
ماشین بعضی ها قوی تر از دیگران است، برای بعضی ها سبک تر، برای بعضی ها کامیون و شاید نیسان و برای بعضی ها خودرویی لوکس.
اما در این سرازیری کاری که می‌توانیم و باید کنیم و غایت ماست اینهاست: سیستم ماشین خودمان را کم کم و به مرور بشناسیم. هدف و مقصدمان را بیابیم. شیوه کار کردن و قواعد جاری در ماشین و جاده را بشناسیم. اگر این قدم ها را رعایت کنیم دیگر درگیر ماشینهای دیگر نمی‌شویم که شاید بهتر، قویتر و ... از ما باشند. آنها را می‌بینیم، دیگرانی که ضعیف تر از ما هستند هم همینطور. اما فقط میبینیم. نه حسی به این موضوع داریم و نه ذهنمان را درگیر آن می‌کنیم. تمام توان ما در تلاش برای شناختن خودمان است. در قسمت بعد ما ماشینمان را به دنده می‌زنیم. یاد میگیریم و بهینه سازی می‌کنیم. سوخت های خود را پیدا میکنیم و مدان آن را بهتر و بهتر می‌کنیم. مقصدمان را انتخاب می‌کنیم و در تمامی زمان سفر ذهنمان را روی آن متمرکز میکنیم و اخر تمام حرکات و تصمیماتمان به هدف و مقصدمان ختم می‌شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

یک استعاره کامپیوتری و جالب از زندگی

استعاره از زندگی - کامپیوتر

زندگی یک پوشه‌ست، یک فولدر. با هزاران، میلیون ها و شاید میلیارد ها فایل درون اون. فایل هایی با موضوعات و شکل ها و قالب و فرمت های بسیار متنوع.

ولی در مورد این فایل ها یک نکته وجود داره. بعضی از اونها با هم ارتباط دارند. همونطور که بعضی دیگه اصلا ارتباطی به هم ندارند.

آهنگ، فیلم، متن، تصویر، داستان، توصیه، حرف، درس، مفهوم، کلمات، جاها، آدمها، زمان، هدف، ارزش، رابطه، دوست، تفکر، ایده، مهربانی، استعاره، جنگ جهانی، سازمان ملل، ابزار، برنامه، غذا، رفتار، ویتامین، عضو بدن، ریاضی، فرضیه، سکوت و و و از جمله شکل های بسیار متفاوت این فایل ها هستن.

تمام معنای زندگی ما از طرز برخورد با اون فایلها شکل می‌گیره.

در ابتدا نه دستور العملی هست نه کسی که با ما بگه باهاشون چکار باید کنیم.

اما با گذشت زمان یاد میگیریم که فایل ها چی هستن. از درس های مدرسه و دانشگاه. گاهی از تلویزیون، گاهی از حرف های دیگران و دوستان. با نگاه کردن.

و بعد شروع میکنیم به دسته بندی این فایلهایی که میشناسیم. گاهی با نگاه کردن به دیگران الگو میگیریم و یاد میگیریم که چکار باید کنیم و گاهی خودمون به صورت ابتکاری اینکارو میکنیم و نمیدونیم که کار درستی انجام دادیم یا نه. گاهی از کسی میشنویم که چکار باید کنیم و ما هم تصمیم میگیریم که با اون شیوه و اصول فایلهارو نظم بدیم. و به تعداد مغزهای افرادی که روی کره زمین زندگی کردن این دسته بندی ها متمایز از همدیگه‌ست.

استعاره از زندگی - کامپیوتر

هر کاری کردیم. هرجوری که انتخاب کردیم فایلهامون رو نظم بدیم. باید این ها رو حتما یادمون باشه:

1-مسئولیت نظم دادن به اون ها با خودمون هست.

2- اگر ما این کار رو نکنیم فایلها همونطور باقی میمونند.

3- فایلهایی که بهشون نظم ندیم و پوشه بندیشون نکنیم متعلق به ما نیستند. ما با نظم دادن اون ها رو مال خودمون میکنیم.

4- همیشه فایلهایی وجود خواهند داشت که ما اون ها رو نمیشناسیم و درکشون نمیکنیم. انتخاب با خودمونه که بخوایم بشناسیمشون یا نه.

5- کار درستی نیست که بدون شناخت یک فایل اون رو دسته بندی کرد. شاید اون لحظه از جلوی چشم ما بره اما... دسته بندی ما اصالت نداره. ما از این کارمون هیچ چی نمیفهمیم. ما به عمق زندگی و معنی نمیرسیم. ضمن این که میتونیم انتخاب کنیم که بعضی فایلها رو نیاز به دونستنش نداریم و کلا بگذاریمشون کنار.

6- فایلها قابل پاک شدن نیستند. ما فقط فراموششون می‌کنیم.

7- ما در روز میتونیم مقدار معینی از فایلها رو دسته بندی کنیم. و باز انتخاب با ماست که به سراغ کدوم ها بریم.

8- ما ضمن فایل بندی اون ها رو ارزش گذاری و به عبارت دیگه برچسب گذاری میکنیم.

9- مذهب، ایدئولوژی، رسانه ها عاملی برای پوشه بندی و همینطور ارزش گذاری روی فایل ها هستند.

10- ما تا زنده هستیم، زندگی می‌کنیم تا این فایلها رو دسته بندی کنیم. چه بدانیم و چه ندانیم، آگاهانه یا ناخودآگاهانه در حال انجام این کار هستیم.


پی نوشت: این استعاره جالب رو اولین بار در یک فایل از سری فایل های Ted ed شنیدم.

اگه در مورد این استعاره ایده ای به ذهنتون رسید خوشحال می‌شم بشنوم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه

دکتر هلاکویی و یک استعاره زیبا از احساس خوشبختی

یه فایل صوتی کوتاه از دکتر هلاکویی گوش میدادم با عنوان «خوشبختی کنترل لحظه بلحظه ضمیر و ذهن است». اگر خواستید بهش گوش بدید توی یوتیوب با یک سرچ ساده می‌شه پیداش کرد.

توی این فایل دکتر هلاکویی میاد و خوشبختی رو به صورت علمی تعریف میکنه. این تعریف پر از ایدست و با تکرار حرفهای ایشون سعی نمیکنم ناقص پیامشون رو منتقل کنم. اما به یک قسمتش اشاره میکنم. توی فایل صوتی از یک استعاره درباره خوشبختی استفاده کردن که برام جالب بود. اگر خودمون رو یه درخت بدونیم هر جوانه ای که از ما بیرون می‌زنه و هر شاخه جدیدی که در ما جوانه می‌زنه آن موقع ما حس خوشبختی می‌کنیم. خودمون باید این جوونه رو بزنیم نه اینکه شاخه ای رو از درختی دیگه ببریم و به خودمون وصل کنیم و یا جوانه ای رو به خودمون پیوند بزنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مقیسه