خیلی وقتها شنیده‌ام که کسی با یک اهنگ، با یک صدا یا بوی عطر غرق در دنیایی می‌شود و خیسی چشم چیزیه که پس از این غرق شدن باقی میمونه. من همچین تجربه ای رو ندارم. دارم اما نه در اون حد. کسی اون موقع حال طرف رو نمیفهمه و هیچ سیگنالی وجود نداره که بدونیم حس طرف مقابلمون چطوره. این موقع ها آیا نیازه کاری کنیم؟ ایا باید از اون حال خارجش کنیم. اگر به من باشه میگم تا وقتی این در خود فرو رفتگی مشروعه نباید مزاحم بشیم.

لفظ مشروع و نامشروع رو در اینجا از دکتر هلاکویی وام گرفتم اونجا که میگفت دو نوع تلاش داریم، تلاش مشروع و تلاش نامشروع. در تلاش مشروع هدفی از ساخته شدن نهفتست و در تلاش نا مشروع سقوط. بالارفتن از کوه مشروعه و فکر کردن به گذشته نامشروع.
در خود فرو رفتن‌ها همیشه مخرب نیستن. اگر مشروع باشه نتیجه ای که برامون داره ساخته و پرداخته شدن ماست، عمق بخشیدن به ماست. ولی اگه نامشروع باشه فرو رفتن بیشتر و بیشتر تا به مرز از هم گسیختگی رو در پی داره. همینطور که افسردگی هم همینطوره و همیشه مخرب نیست. به نقل از کسی شنیدم که یونگ افسردگی رو کلیدی میدونه برای سفر به درون خودمون.
راستی من همچین حالتی رو با گوش دادن به اهنگهای فیلم لالالند پیدا میکنم. هر دفعه که گوش میدم. این فیلم فوق‌العادست.